شورای کتاب کودک ، نمایشگاه و همایش کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه را از تاریخ 28 آذر تا 2 دی 1389 در خانه هنرمندان ایران برگزار می کند . برنامه نمایشگاه و همایش به شرح زیر است : نمایشگاه ها ( 28 آذر تا 2 دی از ساعت 10 تا 20 ) شامل : تصویرسازی ، عکس و آثار کودکان ( گالریهای بهار، تابستان و نامی ) ، کتابهای داستان و مستند/اطلاعاتی درباره کودکان با نیازهای ویژه ( محوطه طبقه اول ) ، آثار دستساخته برای کودکان با نیازهای ویژه ( اتاق نیلوفر) ، مراسم گشایش و اهدای جوایز : (29 آذر از ساعت 10 تا 13 ، تالار بتهوون) ، سخنرانیها و بیان تجربهها ( 29 آذر از ساعت 14 تا 20 ، 30 آذر از ساعت 10 تا 13 ، 1 دی از ساعت 10 تا 16 ، 2 دی از ساعت 14 تا 20 ، تالار بتهوون ) ، ترویج و اطلاعرسانی ( 28 آذر تا 2 دی از ساعت 10 تا 20، طبقه همکف و اوّل ). نشانی خانه هنرمندان ایران : تهران، خيابان طالقانی، خيابان موسوی شمالی(فرصت)، باغ هنر .
برنامه همايش و نمایشگاه كتاب برای كودكان با نیازهای ویژه _ شورای کتاب کودک 19/9/1389
برنامه نمايشگاه و همايش كتاب برای كودكان با نیازهای ویژه به شرح زير است :
دوشنبه 29 آذر 1389
10.00 – 10:05 تلاوت قرآن کریم و سرود ملی
10.05 – 10.15 خوشامدگویی ( خانم نوشآفرین انصاری)
10.15 – 10.20 پیام دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (خانم نوشآفرین انصاری)
10:20 – 10:30 پیام شورای کتاب کودک (خانم توران میرهادی)
10.30 – 10.45 گزارش دبیر همایش و نمایشگاه (خانم ایراندخت شیرازی)
10:45 – 11:30 تقدیر از پیشگامان و فعالان
11:30 – 13:00 گزارش دبیران اجرایی و اعلام برگزیدگان بخش هاي : • آثار کودکان ویژه (خانم شهره یوسفی) ، • داستان - دستنوشته ( خانم ناهید جباری ) ، • تصویرگری و پوستر(خانم ماندانا رضویزاده ) ، • عکس ( آقای علیرضا آزادکیا) ، • فیلم (خانم یکتا بهروزی ) ، • کتاب برای کودکان با نيازهاي ویژه (خانم زهرا فرمانی) ، • کتاب با موضوع کودکان با نيازهاي ویژه (خانم شهلا افتخاری ) ، • اسباببازی (خانم زهرا فرمانی ) ، • مقاله و گزارش پژوهشی (خانم سارا صدیق) و قدردانی از دبیران همایش
13:00 – 14:00 افتتاح نمایشگاه و پذیرایی
14.00 – 14.15 معرفی کلی برنامهها، معرفی برنامه روز و ... (خانم نوشآفرین انصاری)
14.15 – 14.30 بهزیستی فرهنگی برای کودکان با نیازهای ویژه (خانم دکتر فاطمه قاسمزاده)
14.30 – 14.45 حقوق مالکیت فکری و حق دسترسی کودکان با شرایط خاص به اطلاعات ( آقای محمد صابری)
14:45 – 15:15 پخش فیلم کوتاه "و قصه مرا پایانی نیست" ( کارگردان: رضا مجلسی)
15:15 – 15.30 ادبیات برای کودکان با نیازهای ویژه (خانم زهرا فرمانی)
15.30 – 15.45 ملاکها و معیارهای ارزیابی ادبیات برای کودکان با نیازهای ویژه (خانم دکتر طلعت کاویانپور)
15:45 – 16:00 چهره کودکان با نیازهای ویژه در ادبیات کودک و نوجوان (خانم معصومه پورطاهریان)
16:00 – 16:15 چهره کودکان با نیازهای ویژه در تصویرگری کتابهای کودکان و نوجوانان (خانم سحر ترهنده)
16:15 – 16:45 پذیرایی و بازدید از نمایشگاه
16:45 – 17:45 بررسی مفهوم "خود" در ادبیات کودک و نوجوان بر اساس مدل تحولی دیمون و هارت ( آقای مسعود ناصری)
17:45 – 18:00 رویکرد انسانشناختی – جامعهشناختی بر ادبیات کودک و نوجوان (خانم سارا صدیق)
18:00 – 18:05 پخش فیلم کوتاهی از توانمندیهای افراد ویژه
18:05 – 18:20 نقش مفاهیم کار و فعالیت در ادبیات کودکان با نیازهای ویژه (خانم دکتر فریده میلانی)
18:20 – 18:35 خدمات کتابخانههای عمومی برای کودکان با نیازهای ویژه (خانم مهرناز خراسانچی)
18:35 – 18:45 پخش فیلم کوتاهی از توانمندیهای افراد ویژه
18:45 – 19:15 معلولیت در سینمای متفاوت با پخش فیلم ( خانم یکتا بهروزی)
سهشنبه 30 آذر 1389
10.00 – 10.15 بیان تجربه: کودک ویژه در خانواده (خانم مریم احمدی)
10.15 – 10.30 کودکان ویژه در پایگاه اینترنتی ترویج خواندن کتابک (خانم شبنم عیوضی)
10:30 – 11:30 کارگاه آموزشی شیوه ساخت عروسک های دست و بدن و کاربرد آن برای کودکان ویژه ( آقای مهدی اسماعیلی)
11:30 – 11:45 موسیقی و کودکان با نیازهای ویژه ( آقای امین رامین)
11:45 – 12:15 بیان تجربه: هنر و کودکان با نیازهای ویژه ( آقایان هاتف دوستدار و جمالالدین اکرمی)
12:15 – 12:30 کشف ادبیات با کتابهای گویا (خانم پرستو ولدخوان)
12:30 – 13:30 پخش کتاب گویای مشت بر پوست اثر آقای هوشنگ مرادی کرمانی
چهارشنبه ا دی 1389
10.00 – 10.15 چند تجربه و چند داستان (خانم ها شهناز جمشیدی، فاطمه چایکار و نسیم بوستانی)
10.15 – 10.30 بیان تجربه: گزارشی از عملکرد بخش فراگیر مرکز شماره 20 کانون پرورش فکری (خانم سعیده عزیزیان)
10.30 – 10.45 بیان تجربه: موزه برای نابینایان (خانم لیلا کفاش زاده)
10:45 – 11:00 بیان تجربه: آموزش تصویرسازی به کودکان نابینا (خانم سیما شاهرخی)
11:00 – 11:15 بیان تجربه: راهکارهای آموزش نقاشی به کودکان نابینا و کمبینا (خانم زینب صباغ)
11:15 – 11:30 بیان تجربه: اجرای نمایش آهنگین با کودکان نابینا، کم بینا و بینا (خانم مهتاب شهیدی)
11:30 – 11:35 پخش فایل صوتی کوتاه پروانه و پیله با صدای آقای ابراهیم لکا
11:35 – 11:50 بیان تجربه: دوبلاژ توسط نابینایان( آقای محمد مصطفوی)
11:50 – 12:00 پخش فیلم پازل برای نابینایان ساخته آقای صالح صفوی
12:00 – 14:00 بازدید از نمایشگاه
14:00 – 15:00 آشنایی با آفرینش کتابهای حسی – لمسی (خانم زهرا فرمانی)
15:00 – 15:15 بیان تجربه: قصه، کتاب و خمیر برای سه گروه از کودکان با نيازهاي ویژه (خانم ها فرشته قبادی ، امیره محمدهادی)
15:15 – 15:30 بیان تجربه: افسانه – بازی برای کودکان با افت شنوایی (خانم پروین دادرس)
15:30 – 15:45 بیان تجربه: بازی و قصه – بازی برای کودکان با افت شنوایی (خانم ها فاطمه نکویی و انسیه عیوضی)
15:45 – 16:20 پخش فیلم هاي کوتاه • آسیه ( کارگردان: علیرضا مقدم) • سفر کاغذی ( کارگردان: محسن باقری دستگردی) • سلام ( کارگردان: طه غنیمی فرد) • من هستم ( کارگردان: علیرضا مقدم) • یک طرفه ( کارگردان: محمدرضا کیوانفر)
16:20 – 18:00 پذیرایی و بازدید از نمایشگاه
پنجشنبه 2 دی 1389
14.00 – 14.15 بیان تجربه: دیدن با چشم دل (خانم هما هماوندی)
14.15 – 14.30 حضور مدرسان ویژه در مدرسه مشارکتی( آقای ناصر یوسفی)
14.30 – 14.45 بیان تجربه: درباره تئاتر برای کودکان با نيازهاي ویژه (خانم مریم کاظمی)
14.45 – 15.00 بیان تجربه: كتاب سازي با كودكان دير آموز (خانم شهناز جمشیدی)
15.00 – 15.15 بیان تجربه: بازیهای منهای یک حس یا یک عضو (خانم معصومه پورطاهریان)
15.15 – 15.30 بیان تجربه: بازیهای حسی، کلامی و نمادین برای کودکان کمتوان ذهنی (خانم ایراندخت شیرازی)
15.30 – 15.45 بیان تجربه: کیف و چند تجربه دیگر ( آقای هوشنگ شاهین زاده)
15.45 – 16.00 بیان تجربه: من هم میتوانم (خانم ترانه میلادی)
16.00 – 16.30 پذیرایی و بازدید از نمایشگاه
16.30 – 16.45 پخش فیلم کوتاه: ماهیها هم حرف میزنند ( کارگردان: ابوالقاسم مهدوی)
16.45 – 17.00 بیان تجربه: کودکان و نوجوانان در مؤسسه حمایت از افراد با افت شنوایی (خانم فروزان امیرکاوه)
17.00 – 17.15 بیان تجربه: اسباببازی برای کودکان با نيازهاي ویژه (خانم مینا حبیب نژاد)
17:15 – 17:30 جمع بندی و سپاس ( خانم نوشآفرین انصاری)
17:30 – 17:45 پخش مجدد فیلم: معلولیت در سی نمای متفاوت (ساخته خانم یکتا بهروزی)
17:45 – 19:30 بازدید از نمایشگاه
نمایشگاه عکس با موضوع کودکان با نیازهای ویژه - 28 آذر تا 2 دی هر روز از ساعت 10 تا20 در گالری نامی
نمایشگاه بین المللی کتابIBBY و آثار دستساز ایرانی برای کودکان با نیازهای ویژه - 28 آذر تا 2 دی هر روز از ساعت 10 تا20 در اتاق نیلوفر
نمایشگاه کتاب درباره کودکان با نیازهای ویژه و نقاشی کودکان - 28 آذر تا 2 دی هر روز از ساعت 10 تا20 در گالری بهار
نمایشگاه تصویرسازی داستان درباره کودکان با نیازهای ویژه - 28 آذر تا 2 دی هر روز از ساعت 10 تا20در گالری تابستان
بخش ترویج و اطلاعرسانی - 28 آذر تا 2 دی هر روز از ساعت 10 تا20 در طبقه هاي همکف و اول
محل برگزاري نمايشگاه و همايش كتاب براي كودكان با نيازهاي ويژه : خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی (فرصت)، باغ هنر، خانه هنرمندان ایران .
جهت اطلاعات بیشتر به سایت شورای کتاب کودک مراجعه کنید.http://www.cbc.ir/
گروه هنری ره آورد
گروه تئاترحرفه ای بدین معناست که عناصر اصلی آن کاری جز تئاتر نداشته و دست کم روزی هشت ساعت به کار مداوم وپیوسته بپردازند.به دیگر سخن،در پویه کار بی وقفه وهدفمند گروهی است که عناصر گروه از مهارت لازم برخوردار می شوندو ازسوی دیگر رضایت و اغنای تماشاگرتئاتردرپرتو کاربازیگران و دست اندرکاران توانمند و ماهرمیسراست.هسته اصلی گروه هنری ره آوردکه افرادی با سابقه درکارنمایشند بدین باورند که با کار مستمر و پرهیز از پراکنده کاری و حلقه زدن به گرد شمع گروه می توان از هرزرفتن قوای مفید جلوگیری کرد.
شنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۹
چهارشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۹
اقتباس از ادبیات فارسی برای تئاتر
اقتباس از ادبیات فارسی برای تئاتر
مهدی نصیری:
ادبيات فارسي و به ويژه شعر ايراني همواره ظرفيتهاي داستاني ارزشمندي را براي اقتباس نمايشي در خود داشته و اين پتانسیلها گهگاه در آثار نمایشی معدودی به خوبي مورد اقتباس قرار گرفتهاند.
شعر به عنوان مهمترين ابزار بيان ايراني و به لحاظ در بر داشتن قالبهاي داستاني سرشار ميتواند به تقويتِ بخش مهمي از كمبودهاي ادبيات دراماتيك ما كمك كند. به علاوه اين ابزار ادبي بيان بدونشك برخاسته از نيازهاي تاريخي، فرهنگي، ملي و خاستگاه نيازهاي جمعي ايراني هم هست.
اگرچه در دورههایی از تئاتر ایران تاکید و توجه به ادبیات برای تولیدات تئاتری به درستی مورد توجه قرار گرفته است، اما به واقع باید پذیرفت که بسیاری از حوزههای ادب ایرانی همچنان بکر و تازه هستند و هنوز هم جای اقتباسهای مناسب و مطلوب از آنها در تئاتر ما خالی است. شاید اشاره و توجه به بخشی از مهمترین گنجینههای ادبی و پتانسیلهای قویای که میتوانند در اختیار تئاتر بگذارند با توجه به مقدمه ذکر شده خالی از فایده نباشد.
شاهنامه و دنياي داستانهاي نمايشي
قصهگويي و افسانهسرايي شايد قديميترين و كهنترين شيوه داستانگويي در همه دنيا و تاريخ ادبيات داستاني و نمايشي جهان است؛ شيوهاي كه همزمان با پيدايش نخستين جوامع و ادبيات حماسي از دگرگونيها و تغييرات آن شكل گرفته و تا آنجا پيش رفته كه حماسههايي چون «ايلياد»، «اوديسه»، «انهايد»، «گيلگمش» و... همچنين شاهنامه فردوسي در ادامه آن به وجود آمدند.
همة اين آثار غني حماسي كه ريشه در تاريخ، اساطير و خصلتها و آيينهاي بومي جغرافياي خود داشتند، بعدها مورد استفاده فراواني در ادبيات و هنر پيدا كردند و از شكوفايي تراژدي، و درام از قرن پنجم ميلادی گرفته تا «تروي»، ساختهشده در قرن بيست و يكم را به دنبال آوردند و در آينده نيز بدون شك منابع غني و مهمي را در اختيار بشر قرنهاي آينده قرار خواهند داد.
حماسهها، شناسنامههاي تاريخي و ملي كشورها هستند و با مجموعهاي از آنچه قالب روايت و شرح پهلوانيها و قهرمانيهاي اساطير و قهرمانهايشان نشان ميدهند به يك شناسنامه بينالمللي در چهارراه فرهنگي جهان نيز تبديل شدهاند و به ويژه امروز در عصر اساطير و بازيابي هويت كهنالگوها ارزش دوچندان يافتهاند.
شاهنامه (يا داستان بزرگان)، گنجينه حكيم ابوالقاسم فردوسي، نيز از جمله برترين حماسههاي ملي است كه در جهان جزء پنج نمونة برتر شناخته شده و با ارزشهاي فراواني كه دارد همپاي ديگر آثار مشابهش قابل تأمل است. اما شاهنامه با آنكه تا به حال بارها و بارها و به دست محققان و فردوسيشناسان بسياري بررسي شده و سالهاي سال در جلسات و پژوهشهاي مختلف، چه در قالب تحقيق و پژوهش و به صورت مقاله و يا پاياننامههاي بسيار دانشجويي مورد توجه قرار گرفته است، هنوز نتوانسته به آن اندازه كه آثار هومر ويرژيل كاربرد نمايشي پيدا كردهاند، مورد استفاده قرار گيرد.
شايد يكي از مهمترين كاربردهاي آثار مشابه شاهنامه، توجه و تأكيد و برداشتهاي نمايشي از اين آثار بوده باشد. اما شاهنامه، با وجود آنكه سراسر داستان و هماورد و قصه و تعليق و ماجراست، آنچنان كه بايد، دستمايه كار نمايشي قرار نگرفته است.
حال آنكه بسياري از داستانهاي شاهنامه به راحتي در انطباق با شاهكارهاي نمايشي جهان قرار گرفتهاند و با مشابهتهاي بسيار زيادي هم به اثبات رسيدهاند؛ شاهنامه با داستانها و ماجراهاي بسيارش، در نخستين ديدگاه، شباهتهاي كاملاً ساختاري و ريشهاي با داستانها، حماسهها و نمايشنامههاي مختلف رومي، يوناني، انگليسي، ايرلندي، يوگوسلاو، آلماني و... دارد كه البته همگي به صورت تحقيق و مقاله و يا در قالب پاياننامههاي دانشجويي پژوهش شدهاند؛ اما تعداد بسيار كمي از آنها به يك نتيجة معلوم و مشخص رسيدهاند و يكي از دلايل ناموفق بودن آنها در چهارراه فرهنگي جهاني هم، بدون شك، انسجام نداشتن و ناهماهنگي در تحقيق و همچنين حمايت اندك و پراكنده از پژوهشهاي مختلف در اين زمينه بوده است؛ در شاهنامه فردوسي، داستان فريدون و فرزندانش منطبق بر مضمون و ساختار داستاني نمايشنامه «شاهليرِ» شكسپير است؛ اسفنديار رويينتن با آشيل يوناني و زيگفريد آلماني برابري ميكند؛ جريده و داستان مهجور مرگ او در شاهنامه كاملاً مشابه نمايشنامه «آنتيگون» سوفوكل است؛ سرگذشت پوركُشي رستم كاملاً مشابه فرزندكُشي پاريس در تروآ است؛ داستان و ماجراي سودابه با «فدر» تطبيقپذير است و نمونههاي بيشمار ديگري که ذكرشان در اين فرصت نميگنجد و چه بسا به لحاظ ارزشهاي دراماتيك و جنبههاي نمايشي حتي ارزشمندتر از نمونههاي معروف مشابهشان در ديگر نقاط جهان باشند نيز وجود دارند.
اما شايد آنچه باعث شده اين داستانها ضمن ارزش و قدرت ادبي و نمايشي و با وجود قدمت بيشتر همچنان در داخل كشور و آن هم به صورت كاملاً محدود و مقطعي شناخته شده باشند و كمتر تلاشي براي معرفي آنها به جهان صورت گيرد و آن چيزي كه مانع از به ثمر نشستن ميوههاي اين گنجينه كهن ادبي بر روي صحنههاي نمايش ما شده يا آن را به معدود حركات مقطعي محدود كرده است؛ بيگمان، بيتوجهي پژوهشگران و هنرمندان و نمايشنامهنويسان ما بوده است.
شاهنامه كه در دوران نهچندان دور منبع شكلگيري شيوههاي گوناگون نمايشي ايراني همچون نقالي، پردهخواني و... بوده است، شايد اگر به طور جدي و بنيادي هنرمندان، اديبان و مسئولان اين حوزهها به آن توجه ميكردند، اكنون ميتوانست منبع الهام و بستر مهمي براي شكلگيري و تحول تئاتر ايراني باشد، كما اينكه دستمايهها و پتانسيلهاي چنين تحول عظيمي را به سادگي ميتوان در لابهلاي اوراق آن و در بينابين سطور و خطوطي كه ماجراها و داستانها را روايت ميكنند، مشاهده كرد.
در اين بخش بد نيست برخي شباهتهاي داستان شاهنامه و حماسه پاريس را از منظر تطابقي توصيفي بازنگري كنيم:
پوركُشي در شاهنامه و نمونة مشابه.
در محدوده ادبيات فارسي قطعاً شاهنامه از گستردهترين و غنيترين آثاري است كه در حوزه ادبيات تطبيقي قابليت تحقيق و تحليل را داراست؛ داستانهاي متعدد و مختلف شاهنامه را در مقايسه با آثار داستاني، حماسي و اسطورهاي بسياري از فرهنگها ميتوان نمونه ارزشمندي در حوزه ادبيات حماسي دانست. بسياري از حماسهها و داستانهاي اساطيري رومي و يوناني به صورت تطبيقي در كنار شاهنامه قرار ميگيرند.
پوركُشي، در داستان «رستم و سهراب»، يكي از قويترين و تأثيرگذارترين داستانهاي شاهنامه، از مهمترين قالبهاي موضوعي است كه تاكنون نمونههاي متعدد ايرلندي و يوناني و رومي آن در حوزه ادبيات تطبيقي شناخته شدهاند. از اين شباهت و تطابق داستان، ميتوان از افسانه پاريس و ماجراي ملاقات پسرش با هلن زيبا نمونهاي آورد:
«پاريس» شاهزاده شهر تروآ در جواني به شكار ميرود و چندي كه ميگذرد بر لب چشمهاي مينشيند تا از آن آب بنوشد كه ناگهان چشمش به دختري زيبارو به نام «اوئنون» ميافتد. اوئنون اسطوره باروري، آب و صاحب چشمه است و قدرت شفادهندگي (طبابت) دارد.
چندي بعد اوئنون پسري به دنيا ميآورد كه حاصل ازدواج او با پاريس است. فرزند اوئنون و پاريس در كنار چشمه رشد ميكند و به مرز جواني ميرسد. او مدام نام پدرش را از مادر سراغ ميگيرد و اوئنون دو بار از پاسخ دادن طفره ميرود، تا اينكه يك روز تصميم ميگيرد همه چيز را به پسرش بگويد.
اوئنون اعتراف ميكند؛ پاريس كه حالا به پادشاهي تروآ رسيده پدر فرزندش است. پسر جوان براي يافتن پدر و معرفي خود، راهي قصر تروآ ميشود اما پيش از ديدن پدر با هلن روبهرو ميشود و خودش را فرزند پاريس معرفي ميكند؛ هلن از شنيدن اين خبر شوكه و بيهوش ميشود و بر زمين ميافتد. ناگهان پاريس از راه ميرسد و با ديدن مردي كه بالاي سر همسرش ايستاده بيدرنگ شمشير ميكشد و پهلوي فرزندش را ميشكافد. هلن به هوش ميآيد و ماجرا را براي پاريس تعريف ميكند. پادشاه تروآ پس از آگاهي از ماجرا پيكر نيمهجان پسرش را بر دست ميگيرد و به اميد شفا يافتن او را به كنار آب (چشمه اوئنون) ميبرد. اما خيلي دير شده و هيچ كاري از دست اسطورة آب و اوئنون شفادهنده برنميآيد. پاريس با پشيماني و آزرم بسيار پسر جوانش را به آب ميسپارد و...
از طرف ديگر فردوسي در داستان پر از اندوه و اشك رستم و فرزند جوان او، سهراب، اينگونه روايت ميكند:
رستم، پهلوان ايراني، در مهماني شبانهاي در قصر تورانيان با دختري به نام تهمينه آشنا ميشود و با او ازدواج ميكند و از او صاحب فرزندي ميشود. پيش از ترك خانه، تهمينه نام سهراب را براي فرزندش برميگزيند و بازوبندي به تهمينه ميدهد كه در جواني بر بازوي سهراب ببندد تا نشانهاي براي شناختن پسرش باشد.
چندين سال بعد از آن، سهراب، كه جوان برومندي شده است، به انگيزه يافتن پدر راهي سفر ميشود. روزگار پدر و پسر را، بي آنكه متوجه نسبتشان با هم باشند، در دو سپاه مخالف در مقابل هم قرار ميدهد. رستم و سهراب با هم مبارزه ميكند و دركش و قوس ناوردگاه رستم، بيآنكه حريفش را شناخته باشد، پهلوي سهراب را با خنجري ميدرد كه به دسيسه با زهر آغشته است. سهراب سخن از كينخواهي پدرش، رستم، به زبان ميآورد و پهلوان ايرانزمين تازه ميفهمد كه چه گناهي مرتكب شده است. رستم نااميد و پُرآزرم پيكر نيمهجان پسرش را در بغل ميگيرد و به سمت آب ميرود و...
آنچه از مقايسه اين دو داستان ميتوان نتيجه گرفت، آنكه دو داستان مشابهتها و مطابقتهاي بسياري با هم دارند كه در حوزه ادبيات تطبيقي قابل تحليل و بررسي است.
نخست آنكه هر دو پهلوان فرزندي دارند كه از ابتداي تولد آنها را نديدهاند و حالا در بستر فاجعهآميز داستان، بعد از سالها، با او روبهرو ميشوند؛ فرزند پاريس و سهراب جواناني هستند كه به قصد يافتن پدرانشان سفري را آغاز ميكنند و در پايان اين سفر به دست پدرانشان كشته ميشوند. ناآشنايي پدر و پسر زمينة پيدايش فاجعه و تراژدي داستان را فراهم ميکند و در ضمن خود به عامل خلق فاجعه مبدل ميشود.
كشته شدن پسرها و نحوه اطلاع پدرانشان از نسبت آنها با خود، نيز كاملاً شبيه به هم است. رستم و پاريس، زماني پسرانشان را بازميشناسند كه ديگر كار از كار گذشته و فاجعه رقم خورده است. اين نوع آگاهي بعد از ارتكاب عمل، عمق فاجعه را شدت ميبخشد و تأثير تراژيك داستان را افزايش ميدهد.
دسيسه عامل مشترك ديگري است كه در هر دو داستان وجود دارد. پاريس قبل از ورود به قصر تروآ خودش را به نگهبانها معرفي ميكند، اما آنها با دسيسه و نيرنگ شخص سوم، بدون راهنمايي پسر جوان را نزد هلن ميفرستند و همين ترفند موجب كشته شدن او ميشود. در داستان فردوسي هم، شب پيش از مبارزه، رستم و سهراب بر بالاي تپه به تماشاي سپاه دشمن ميايستند و از شخص سوم درباره سپاه مقابل سؤال ميپرسند. اما اين افراد با اطلاع از نسبت دو پهلوان موضوع را از آنها پنهان ميكنند تا تراژدي داستان در غروب روز بعد اتفاق بيفتد.
از سوي ديگر، سهراب و فرزند پاريس، علاوه بر پدرانشان، كه قهرمانان بزرگي هستند، مادراني شبيه به هم دارند. تهمينه و اوئنون مدت كمي را با همسرانشان بودهاند، با زحمت فرزندانشان را بزرگ كردهاند و حالا بعد از كشته شدن آنها تنها ميمانند؛ اوئنون و تهمينه هر دو به نوعي با طبابت آشنايي دارند. در شاهنامه فردوسي، تهمينه پزشك معرفي ميشود و اوئنون هم در كنار چشمه و با آب چشمه بيماران را شفا ميدهد.
بنابراين، ميتوان برخي شباهتها در پرداخت شخصيت، ساختار داستان و شكل روايت را در ميان هر دو داستان سراغ گرفت كه ادعاي تطابق ميان آن دو را به اثبات ميرساند.
شاهنامه فردوسي سرشار از اين مطابقتها و شباهتهاست و محققان و كارشناسان بسياري تاكنون توانستهاند تطابق داستانهاي آن را با نمونههاي مشابه از ديگر فرهنگها و ادبيات ساير ملتها شناسايي و معرفي كنند. شناخت اين توانايي از شعر حماسي فارسي بزرگترين مدركي است كه توانايي ادبيات ايراني براي تقويت و ارزشبخشي به درام ملي را ثابت ميكند.
اما شاهنامه، علاوه بر آنچه ميتواند به عنوان ساختار و قالب داستاني نمايش به تئاتر هديه كند، به لحاظ تاريخي، اخلاقي، انديشه و... نيز منبع كامل و مهم و ارزشمندي است. جوانمردي، عدل و داد، آزادگي، استقلال، ميهنپرستي و خوشنامي با چنان زيبايي و ظرافتي در شاهنامه پرداخت شدهاند كه بعيد به نظر ميرسد خوانندة اشعار و نمايشنامه را تحت تأثير قرار ندهد و از اين منظر هم بر ارزش و اعتبار اين گنجينة ادب پارسي افزوده شده است.
شاهنامه، با همه آنچه دربارهاش ميدانيم، گنجينهاي است پنهان در سينه اوراق و سطور كه براي پي بردن به قابليتها و تواناييهاي آن در ياري رساندن به درام و نمايش شكي نيست!
سر آرم من اين نامة باستان
به گيتي بماند ز من داستان
اندیشه ایرانی و تئاتر عرفانی
ترجمههاي فراوان اشعار فريدالدين عطار نيشابوري به زبانهاي آلماني، فرانسوي، انگليسي، عربي، تركي و... نشاندهندة قدرت اين شاعر در برقراري ارتباط و انتقال سخن در خارج از مرزهاي فرهنگي سرزمينش است. شايد از خصوصيات برجستة اشعار عطار اين باشد كه مفاهيم، بدون محدوديت زماني و مكاني، را در قالبي از داستان و زبان شاعرانه با بياني جهاني عرضه كرده است. همين مسئله هم بيان منظورش را همهفهم و جذاب کرده است.
شعر عطار حاصل پرسههاي دروني شاعر در جهان هزارتوي خود اوست. اين شعر انساني است كه در مسير تكامل صعودياش ارزش و معرفت پيدا ميكند. از خود فراتر ميرود و با معناها و دنياهاي ديگر ارتباط مييابد و در ادامه در يك قالب و ساختار داستاني ـ و ظاهراً ـ عيني اجازه ظهور پيدا ميكند.
ارزش شعر عطار را در هيچ يك از اين دو حوزه نميتوان ناديده گرفت. از يك سو، محتوا و ارزش معنايي شعر در حوزه معناشناختي واجد اهميت بسيار است؛ معنا در اين اشعار در پسِ لايههاي بسيار پنهان است و با كنار رفتن هر يك از اين لايهها بُعد تازهاي پيدا ميكند و گسترهاي ديگر را آشكار ميسازد تا به هزارتوي جهان راه پيدا كند.
از سوي ديگر، قالب و ساختار ارائة مفاهيم نيز اهميت خودش را دارد؛ در شعر عطار ساختار روايت حاصل تصورات ذهني شاعر است كه از تلفيق معنا با جهان تصوير زاده ميشود. تصور و داستان ذهن، بهترين قالب ارائه معنا براي اشعار عرفاني عطار است. اشعاري كه وجوه مختلف آن را به لحاظ انگارههاي دراماتيك نيز ميتوان بررسي و تحليل كرد.
ارزشهاي زيباييشناسانه و معناشناختي در كنار قالب داستان و تصورات ذهني حاصل از آن را ميتوان در شعر عطار جستوجو كرد. در كنار هم قرار گرفتن همه اين محدودهها شايد مهمترين عاملي باشد كه امكان استفادة دراماتيك را هم از شعر عطار به وجود ميآورد. اين اشعار به اشكال مختلف ميتوانند دستماية كار نمايشي قرار گيرند، زيرا مهمترين ابزارهاي اين حوزه را در خود دارند. در كنار هم قرار گرفتن تصور ذهن و قالب داستاني مناسب و ساختاري اين امكان را به وجود آورده تا اشعار عطار قابليت پرداخت در قالب نمايش را هم داشته باشند.
برجستهترين اثر عطار نيشابوري كه بارها در ايران و خارج از ايران به نمايشي تبديل شده و روي صحنه رفته است، بدون شك منطقالطير است. معروفترين اجرايي كه از اين داستان عرفاني به اجرا درآمده نيز نمايشي به نام «مجمع مرغان» است كه پيتر بروك آن را روي صحنه برده است.
در اين داستان پرندگان به قصد يافتن سيمرغ سفر پُرمخاطرهاي را آغاز ميكنند و پس از گذر از هفت مرحله (طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحيد، حيرت، فقر و فنا) به شناختي عميق و عرفاني از هستي، جهان و خودشان ميرسند:
چون نگه كردند اين سي مرغ زود
بيشك اين سيمرغ آن سيمرغ بود
خويش را ديدند سيمرغ تمام
بود خود سيمرغ سي مرغ تمام
ويژگي كار عطار در وصف اين داستان، به لحاظ ارزشهاي معناشناختي و زيباييشناسانه، نيز به هر دو جنبة ساختاري و محتوايي اثر برميگردد و ناشي از انطباق دقيق فرم بر محتواي آن است. داستان كلي منطقالطير كه داستاني سفر پرندگان به ديار سيمرغ است، داستاني منسجم و قوي است كه براي تبديل شدن به نمايش و قرار گرفتن در قالب و ساختار نمايشي همة قوانين و قواعد كلاسيك نمايش ارسطويي را از آغاز، ميانه، پايان و حتي رعايت ديگر قواعد و تكنيكهايي چون تعليق و گرهافكني و... در خود دارد. شايد اين مهمترين ويژگياي باشد كه كارگردانان داخلي و خارجي را براي كار بر روي جنبههاي نمايشي منطقالطير ترغيب كرده است. به علاوه اينكه عطار در كنار اين رساله داستان اصلي سفر پرندگان، خرده روايتها يا داستانهاي فرعي را هم به زيبايي آورده كه هم به صورت مستقل داراي ارزش ادبي و نمايشي هستند و هم در همنشيني با روايت اصلي داستان كاركردي درست و زيباييشناسانه دارند. برخي از آنها نيز تا به حال به تنهايي دستماية كارهاي نمايشي قرار گرفتهاند.
براي نمونه ميتوان به «آه يعقوب در فراق يوسف» در ادامه بخش «عذر آوردن صعوه» يا داستان «شيخ صنعان» در ادامه «چارهجويي مرغان از هدهد» اشاره كرد.
داستان تقريباً بلند «شيخ صنعان»، كه در قالب خردهروايتهايي همراه روايت اصلي در منطقالطير آمده است، به تفصيل و در ساختاري كامل و منسجم جنگ و تقابل نفس را با دل در چارچوب داستاني زيبا ارائه ميدهد كه تا به حال در كارهاي زيادي از تئاتر دستمايه ساختار نمايشي قرار گرفته است. عطار اين داستان فرعي را همچون يك راوي و به سادگي آغاز ميكند:
شيخ صنعان پير عهد خويش بود
در كمال از هر چه گويم بيش بود
شيخ بود او در حرم پنجاه سال
با مريد چارصد صاحب كمال
عطار براي روايت داستانش، حتي آنجا كه لازم است، دست به پرداخت شخصيت هم ميزند و حتي اين شخصيت را به دقت بر اساس هدف داستان به سرانجام ميرساند و در زمينه تحول و دگرگوني نيز به طور كامل به آن ميپردازد. اما منطقالطير، علاوه بر ظاهر داستاني و ساختار روايي ارزشهايش را مديون محتواي عميق كلي و عرفانياش است. زيبايي كار عطار در پرداخت اين رساله نيز به انطباق زيباييشناسانه ساختار ساده و روان اثر با همين محتواي عميق برميگردد كه با ابزار نماد و تمثيل صورت گرفته است. عطار با چنين مهارت و ظرافتي نمادها را به خدمت ميگيرد و در روايتش از آن استفاده ميكند كه اين نمادها در قالب داستاني، ارزش مستقل پيدا ميكنند و در لايههاي زيرين و بخش مربوط به معناي آن نيز اهميتي چندبرابر مييابند.
جانشيني پرندگان به جاي اشخاص و تيپها و جايگزين كردن سفري نمادين به عنوان مسير و طريق عرفان و رسيدن به شناخت در اين رساله آنچنان با مهارت و زيبا صورت گرفته كه در پايان مخاطب و خوانندهاش را از رسيدن به مرحله پاياني و نتيجه و نهايت آن شگفتزده و سرشار ميسازد.
در واقع، دو بخش صورت و معنا هستند كه بر اساس آنچه در هستي وجود دارد، عطار از آنها استفاده كرده است و اين معناپردازي هم اصل بديهي حكمت، عرفان و معنويت است كه شاعر از آنها استفاده كرده است. عطار در منطقالطير از صورت براي ذكر معنا استفاده ميكند و اگرچه در ظاهر امر از آن استفاده ميكند اما در مجموع اصالت را به معنا ميدهد:
لفظ را ماننده اين جسم دان
معنياش را در درون مانند جان
روح يك اثر هنري در واقع معنايي است كه در آن بيان ميشود، نه شكل و ظاهر تنها و تازه اهميت شكل و ظاهر هم به ميزاني از معنا كه در آن گنجانده شده و اينكه آن معنا چقدر درست بيان شده است بستگي دارد. منطقالطير از آن دسته آثاري است كه هم شكل و هم معنا را به زيبايي با هم منطبق كرده و در اختيار دارد.
خیام و اشاره به فلسفه و تاریخ
غياثالدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام، عمر خيام، در سال 439 هجري، در يكي از بدترين دورههاي تاريخي همزمان با حمله تركان سلجوقی به خراسان در نيشابور متولد شد.
او به دليل علاقه وافرش به رياضيات و نجوم، نيشابور را به مقصد سمرقند و بعدها اصفهان ترك كرد، اما بازگشتش به نيشابور زمينه تولد دوباره وي را فراهم کرد و مهمترين كارها و تأليفات خيام در اين دوران، در خراسان، به انجام رسيد.
خيام علاقه زيادي به علوم مختلف از جمله فلسفه، مكانيك، هواشناسي و... داشت، اما مهمترين ويژگياي كه شهرت و اعتبار بيشتري برايش فراهم آورد، علاقه او به ادبيات بود. هرچند كه حكيم نيشابوري رسالهاي هم در مورد «موسيقي» دارد و در حوزه «هندسة تزئيني» هم كار كرده است؛ اما در واقع اين رباعيات خيام هستند كه پس از ترجمه فيتز جرالد باعث شدند به واسطه ارزش ادبي و فلسفي زباني جهاني يافته و ارزش و اعتبار اين شاعر را نيز جهانشمول کنند.
همان گونه كه ذكر شد رباعيات خيام نخستين بار توسط فيتز جرالد به انگليسي ترجمه شد و در دسترس جهانيان قرار گرفت و نام او را در رديف بزرگترين شاعران جهان مطرح کرد.
اين رباعيات، البته، به واسطة ترجمههاي مختلف و تفاسير گوناگون، در سراسر دنيا به شكلهاي متفاوتي تعبير و تفسير شد كه سالهاي سال با مخالفتها و حمايتها غرضورزانه هم مورد سوء استفاده قرار گرفتند.
دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن در سخنرانياي در دهلي نو در اين رابطه ميگويد: «اين تصور عاميانهاي كه درباره خيام پيدا شده، بايد به دور افكنده شود. از غم دنيا خارج شدن، مسئوليت را از خود دور كردن، به عيش و نوشهاي سبك گذراندن، به هيچ وجه، حرف خيام نيست. بلكه يك اندوه عميق در اوست كه نوعي نوشداروي ضد تاريخ و ضد مصايب بيابد و بار زندگي را سبك كند. گذران زندگي بشر در واقع درخشان نبوده است. بداند چرا چنين است. ميخواهد آن را بكاود. هدف، روشنبيني است... و آن هم تكرار به خوش گذراندن و بهرهوري از زندگي تا حد زيادي جنبه نمادين دارند. خيام واقعاً نميخواهد بگويد شما تمام عمر برويد بنشينيد در گوشهاي و به اين روش عمر بگذرانيد.»
خيام به دنبال چرايي و چيستي زندگي است و از همين روي پيش از هر چيز نام فيلسوف را بر او نهادهاند. همين به دنبال منبع و مقصد بودن، گذر از اين مرحله به مرحلة بعد هم هست كه در اشعار او اهميت پيدا ميكند و برجسته ميشود. زندگي؟!
در كارگه كوزهگري رفتم دوش
ديدم دوهزار گوزه گويا و خموش
ناگاه يكي كوزه برآورد خروش
كو كوزهگر و كوزهخر و كوزهفروش
خيام در اشعارش جهاني مبتني بر تصور را بيان ميكند تا از واپس اين تصورات به تصوير دقيقي نسبت به حقيقت دست پيدا كند و همين حقيقت و چيستي و معناي آن سؤالي است كه در مقام يك فيلسوف با آن مواجه است.
خيام، علاوه بر زمينههاي مذكور كه ادبيات و هنر را هم شامل ميشود، هرچند علاقه چنداني به نوشتن نداشته است، رسالهاي فرهنگي هم درباره تاريخ و آداب و رسوم مينويسد.
نوروزنامه، اثري است منسوب به عمر خيام كه در آن نوروز و پيدايش آن، مراسم و آيينهاي مربوط به آن، در دربار ساسانيان، بررسي شده است. او در اين رساله با شيفتگي تمام درباره آيين جهانداري شاهنشاهان كهن ايران ميپردازد و حتي چند تن از آنها را نيز به لحاظ تاريخي معرفي ميكند. در ضمن، در رباعيات خيام، كه بدون شك متأثر از زمانه و دوران زندگي اوست، ويژگيهاي مهم تاريخي ديگري هم وجود دارد كه برخي از آنها حتي در حوزههاي مختلف به عنوان سند و مدرك كاربرد پيدا ميكنند.
براي مثال، در كتاب نمايش در ايران بهرام بيضايي، در بخش «نمايشهاي پس از اسلام» و قسمت نمايشهاي عروسكي به يكي از رباعيات خيام استناد ميكند تا وجود نمايش عروسكي را در قرن پنجم هجري در ايران ثابت كند.
مشهورترين گفته در مورد خيمهشببازي رباعي خيام (قرن ششم و هفتم) است:
ما لعبتكانيم و فلك لعبتباز
از روي حقيقتي نه از روي مجاز
بازيچه همي كنيم بر نطع وجود
افتيم به صندوق عدم يك يك باز
در دلالت اين رباعي بر وجود نمايشهاي عروسكي در آن عصر شكي نيست و بنابر آن معلوم است كه خيام، نطعي كه عروسكها را روي آن به بازي ميآوردند و همچنين صندوق را، كه پس از پايان نمايش عروسكها را در آن مينهادند، به ياد داشته است.»
در اين كتاب همچنين بيضايي براي اثبات وجود «فانوس خيال» در بخش سايه و نمايش هم يكي ديگر از رباعيات خيام را ميآورد:
اين چرخ فلك كه ما درو گردانيم
فانوس خيال از او مثالي دانيم
خورشيد چراغ دان و عالم فانوس
ما چون صوريم كاندرو حيرانيم
اين اعتبار و استناد را كه نمونههاي ديگري از آن نيز در ميان رباعيات خيام وجود دارد، ميتوان دليل مهمي بر دقت و ريزبيني شاعر در رابطه با جهان پيرامون او دانست. علاوه بر اين، همين نمونهها هم هستند كه دو پهلوبودن و نمادگرايي اشعار وي را به اثبات ميرسانند. خيام بيش از دو قرن است كه به عنوان شاعر و فيلسوف ايراني براي جهانيان شناخته شده و به زحمت ميتوان نمونه مشابهي براي اين گنجينه ارزشمند علم و ادب فارسي پيدا كرد و دريغ آنكه خود ما كمتر از ديگران به آن پرداختهايم.
منابع:
1. quatrains khayyamiens, Mahdy fouladvand, publiees par le Ministere De la culture Et des Arts, 1980.
2. قابليتهاي نمايشي شاهنامه، محمد حنيف، سروش، 1384
3. شناخت اساطير ايران، جابر عناصري، سروش، چاپ دوم، 1382
4. شاهنامه فردوسي و تراژدي آتني، خجستهكيا، علمي و فرهنگي، چاپ دوم 1384
5. شاهنامه فردوسي، حماسه جهاني، مجموعه سخنراني، سروش، 1356
6. نهادينههاي اساطيري در شاهنامه فردوسي ـ مهوش واحد دوست، سروش، 1379
7. منطقالطير، كامل احمدنژاد و فاطمه ص-نعتينيا، انتشارات زوار، چاپ سوم، 1379
مهدی نصیری:
ادبيات فارسي و به ويژه شعر ايراني همواره ظرفيتهاي داستاني ارزشمندي را براي اقتباس نمايشي در خود داشته و اين پتانسیلها گهگاه در آثار نمایشی معدودی به خوبي مورد اقتباس قرار گرفتهاند.
شعر به عنوان مهمترين ابزار بيان ايراني و به لحاظ در بر داشتن قالبهاي داستاني سرشار ميتواند به تقويتِ بخش مهمي از كمبودهاي ادبيات دراماتيك ما كمك كند. به علاوه اين ابزار ادبي بيان بدونشك برخاسته از نيازهاي تاريخي، فرهنگي، ملي و خاستگاه نيازهاي جمعي ايراني هم هست.
اگرچه در دورههایی از تئاتر ایران تاکید و توجه به ادبیات برای تولیدات تئاتری به درستی مورد توجه قرار گرفته است، اما به واقع باید پذیرفت که بسیاری از حوزههای ادب ایرانی همچنان بکر و تازه هستند و هنوز هم جای اقتباسهای مناسب و مطلوب از آنها در تئاتر ما خالی است. شاید اشاره و توجه به بخشی از مهمترین گنجینههای ادبی و پتانسیلهای قویای که میتوانند در اختیار تئاتر بگذارند با توجه به مقدمه ذکر شده خالی از فایده نباشد.
شاهنامه و دنياي داستانهاي نمايشي
قصهگويي و افسانهسرايي شايد قديميترين و كهنترين شيوه داستانگويي در همه دنيا و تاريخ ادبيات داستاني و نمايشي جهان است؛ شيوهاي كه همزمان با پيدايش نخستين جوامع و ادبيات حماسي از دگرگونيها و تغييرات آن شكل گرفته و تا آنجا پيش رفته كه حماسههايي چون «ايلياد»، «اوديسه»، «انهايد»، «گيلگمش» و... همچنين شاهنامه فردوسي در ادامه آن به وجود آمدند.
همة اين آثار غني حماسي كه ريشه در تاريخ، اساطير و خصلتها و آيينهاي بومي جغرافياي خود داشتند، بعدها مورد استفاده فراواني در ادبيات و هنر پيدا كردند و از شكوفايي تراژدي، و درام از قرن پنجم ميلادی گرفته تا «تروي»، ساختهشده در قرن بيست و يكم را به دنبال آوردند و در آينده نيز بدون شك منابع غني و مهمي را در اختيار بشر قرنهاي آينده قرار خواهند داد.
حماسهها، شناسنامههاي تاريخي و ملي كشورها هستند و با مجموعهاي از آنچه قالب روايت و شرح پهلوانيها و قهرمانيهاي اساطير و قهرمانهايشان نشان ميدهند به يك شناسنامه بينالمللي در چهارراه فرهنگي جهان نيز تبديل شدهاند و به ويژه امروز در عصر اساطير و بازيابي هويت كهنالگوها ارزش دوچندان يافتهاند.
شاهنامه (يا داستان بزرگان)، گنجينه حكيم ابوالقاسم فردوسي، نيز از جمله برترين حماسههاي ملي است كه در جهان جزء پنج نمونة برتر شناخته شده و با ارزشهاي فراواني كه دارد همپاي ديگر آثار مشابهش قابل تأمل است. اما شاهنامه با آنكه تا به حال بارها و بارها و به دست محققان و فردوسيشناسان بسياري بررسي شده و سالهاي سال در جلسات و پژوهشهاي مختلف، چه در قالب تحقيق و پژوهش و به صورت مقاله و يا پاياننامههاي بسيار دانشجويي مورد توجه قرار گرفته است، هنوز نتوانسته به آن اندازه كه آثار هومر ويرژيل كاربرد نمايشي پيدا كردهاند، مورد استفاده قرار گيرد.
شايد يكي از مهمترين كاربردهاي آثار مشابه شاهنامه، توجه و تأكيد و برداشتهاي نمايشي از اين آثار بوده باشد. اما شاهنامه، با وجود آنكه سراسر داستان و هماورد و قصه و تعليق و ماجراست، آنچنان كه بايد، دستمايه كار نمايشي قرار نگرفته است.
حال آنكه بسياري از داستانهاي شاهنامه به راحتي در انطباق با شاهكارهاي نمايشي جهان قرار گرفتهاند و با مشابهتهاي بسيار زيادي هم به اثبات رسيدهاند؛ شاهنامه با داستانها و ماجراهاي بسيارش، در نخستين ديدگاه، شباهتهاي كاملاً ساختاري و ريشهاي با داستانها، حماسهها و نمايشنامههاي مختلف رومي، يوناني، انگليسي، ايرلندي، يوگوسلاو، آلماني و... دارد كه البته همگي به صورت تحقيق و مقاله و يا در قالب پاياننامههاي دانشجويي پژوهش شدهاند؛ اما تعداد بسيار كمي از آنها به يك نتيجة معلوم و مشخص رسيدهاند و يكي از دلايل ناموفق بودن آنها در چهارراه فرهنگي جهاني هم، بدون شك، انسجام نداشتن و ناهماهنگي در تحقيق و همچنين حمايت اندك و پراكنده از پژوهشهاي مختلف در اين زمينه بوده است؛ در شاهنامه فردوسي، داستان فريدون و فرزندانش منطبق بر مضمون و ساختار داستاني نمايشنامه «شاهليرِ» شكسپير است؛ اسفنديار رويينتن با آشيل يوناني و زيگفريد آلماني برابري ميكند؛ جريده و داستان مهجور مرگ او در شاهنامه كاملاً مشابه نمايشنامه «آنتيگون» سوفوكل است؛ سرگذشت پوركُشي رستم كاملاً مشابه فرزندكُشي پاريس در تروآ است؛ داستان و ماجراي سودابه با «فدر» تطبيقپذير است و نمونههاي بيشمار ديگري که ذكرشان در اين فرصت نميگنجد و چه بسا به لحاظ ارزشهاي دراماتيك و جنبههاي نمايشي حتي ارزشمندتر از نمونههاي معروف مشابهشان در ديگر نقاط جهان باشند نيز وجود دارند.
اما شايد آنچه باعث شده اين داستانها ضمن ارزش و قدرت ادبي و نمايشي و با وجود قدمت بيشتر همچنان در داخل كشور و آن هم به صورت كاملاً محدود و مقطعي شناخته شده باشند و كمتر تلاشي براي معرفي آنها به جهان صورت گيرد و آن چيزي كه مانع از به ثمر نشستن ميوههاي اين گنجينه كهن ادبي بر روي صحنههاي نمايش ما شده يا آن را به معدود حركات مقطعي محدود كرده است؛ بيگمان، بيتوجهي پژوهشگران و هنرمندان و نمايشنامهنويسان ما بوده است.
شاهنامه كه در دوران نهچندان دور منبع شكلگيري شيوههاي گوناگون نمايشي ايراني همچون نقالي، پردهخواني و... بوده است، شايد اگر به طور جدي و بنيادي هنرمندان، اديبان و مسئولان اين حوزهها به آن توجه ميكردند، اكنون ميتوانست منبع الهام و بستر مهمي براي شكلگيري و تحول تئاتر ايراني باشد، كما اينكه دستمايهها و پتانسيلهاي چنين تحول عظيمي را به سادگي ميتوان در لابهلاي اوراق آن و در بينابين سطور و خطوطي كه ماجراها و داستانها را روايت ميكنند، مشاهده كرد.
در اين بخش بد نيست برخي شباهتهاي داستان شاهنامه و حماسه پاريس را از منظر تطابقي توصيفي بازنگري كنيم:
پوركُشي در شاهنامه و نمونة مشابه.
در محدوده ادبيات فارسي قطعاً شاهنامه از گستردهترين و غنيترين آثاري است كه در حوزه ادبيات تطبيقي قابليت تحقيق و تحليل را داراست؛ داستانهاي متعدد و مختلف شاهنامه را در مقايسه با آثار داستاني، حماسي و اسطورهاي بسياري از فرهنگها ميتوان نمونه ارزشمندي در حوزه ادبيات حماسي دانست. بسياري از حماسهها و داستانهاي اساطيري رومي و يوناني به صورت تطبيقي در كنار شاهنامه قرار ميگيرند.
پوركُشي، در داستان «رستم و سهراب»، يكي از قويترين و تأثيرگذارترين داستانهاي شاهنامه، از مهمترين قالبهاي موضوعي است كه تاكنون نمونههاي متعدد ايرلندي و يوناني و رومي آن در حوزه ادبيات تطبيقي شناخته شدهاند. از اين شباهت و تطابق داستان، ميتوان از افسانه پاريس و ماجراي ملاقات پسرش با هلن زيبا نمونهاي آورد:
«پاريس» شاهزاده شهر تروآ در جواني به شكار ميرود و چندي كه ميگذرد بر لب چشمهاي مينشيند تا از آن آب بنوشد كه ناگهان چشمش به دختري زيبارو به نام «اوئنون» ميافتد. اوئنون اسطوره باروري، آب و صاحب چشمه است و قدرت شفادهندگي (طبابت) دارد.
چندي بعد اوئنون پسري به دنيا ميآورد كه حاصل ازدواج او با پاريس است. فرزند اوئنون و پاريس در كنار چشمه رشد ميكند و به مرز جواني ميرسد. او مدام نام پدرش را از مادر سراغ ميگيرد و اوئنون دو بار از پاسخ دادن طفره ميرود، تا اينكه يك روز تصميم ميگيرد همه چيز را به پسرش بگويد.
اوئنون اعتراف ميكند؛ پاريس كه حالا به پادشاهي تروآ رسيده پدر فرزندش است. پسر جوان براي يافتن پدر و معرفي خود، راهي قصر تروآ ميشود اما پيش از ديدن پدر با هلن روبهرو ميشود و خودش را فرزند پاريس معرفي ميكند؛ هلن از شنيدن اين خبر شوكه و بيهوش ميشود و بر زمين ميافتد. ناگهان پاريس از راه ميرسد و با ديدن مردي كه بالاي سر همسرش ايستاده بيدرنگ شمشير ميكشد و پهلوي فرزندش را ميشكافد. هلن به هوش ميآيد و ماجرا را براي پاريس تعريف ميكند. پادشاه تروآ پس از آگاهي از ماجرا پيكر نيمهجان پسرش را بر دست ميگيرد و به اميد شفا يافتن او را به كنار آب (چشمه اوئنون) ميبرد. اما خيلي دير شده و هيچ كاري از دست اسطورة آب و اوئنون شفادهنده برنميآيد. پاريس با پشيماني و آزرم بسيار پسر جوانش را به آب ميسپارد و...
از طرف ديگر فردوسي در داستان پر از اندوه و اشك رستم و فرزند جوان او، سهراب، اينگونه روايت ميكند:
رستم، پهلوان ايراني، در مهماني شبانهاي در قصر تورانيان با دختري به نام تهمينه آشنا ميشود و با او ازدواج ميكند و از او صاحب فرزندي ميشود. پيش از ترك خانه، تهمينه نام سهراب را براي فرزندش برميگزيند و بازوبندي به تهمينه ميدهد كه در جواني بر بازوي سهراب ببندد تا نشانهاي براي شناختن پسرش باشد.
چندين سال بعد از آن، سهراب، كه جوان برومندي شده است، به انگيزه يافتن پدر راهي سفر ميشود. روزگار پدر و پسر را، بي آنكه متوجه نسبتشان با هم باشند، در دو سپاه مخالف در مقابل هم قرار ميدهد. رستم و سهراب با هم مبارزه ميكند و دركش و قوس ناوردگاه رستم، بيآنكه حريفش را شناخته باشد، پهلوي سهراب را با خنجري ميدرد كه به دسيسه با زهر آغشته است. سهراب سخن از كينخواهي پدرش، رستم، به زبان ميآورد و پهلوان ايرانزمين تازه ميفهمد كه چه گناهي مرتكب شده است. رستم نااميد و پُرآزرم پيكر نيمهجان پسرش را در بغل ميگيرد و به سمت آب ميرود و...
آنچه از مقايسه اين دو داستان ميتوان نتيجه گرفت، آنكه دو داستان مشابهتها و مطابقتهاي بسياري با هم دارند كه در حوزه ادبيات تطبيقي قابل تحليل و بررسي است.
نخست آنكه هر دو پهلوان فرزندي دارند كه از ابتداي تولد آنها را نديدهاند و حالا در بستر فاجعهآميز داستان، بعد از سالها، با او روبهرو ميشوند؛ فرزند پاريس و سهراب جواناني هستند كه به قصد يافتن پدرانشان سفري را آغاز ميكنند و در پايان اين سفر به دست پدرانشان كشته ميشوند. ناآشنايي پدر و پسر زمينة پيدايش فاجعه و تراژدي داستان را فراهم ميکند و در ضمن خود به عامل خلق فاجعه مبدل ميشود.
كشته شدن پسرها و نحوه اطلاع پدرانشان از نسبت آنها با خود، نيز كاملاً شبيه به هم است. رستم و پاريس، زماني پسرانشان را بازميشناسند كه ديگر كار از كار گذشته و فاجعه رقم خورده است. اين نوع آگاهي بعد از ارتكاب عمل، عمق فاجعه را شدت ميبخشد و تأثير تراژيك داستان را افزايش ميدهد.
دسيسه عامل مشترك ديگري است كه در هر دو داستان وجود دارد. پاريس قبل از ورود به قصر تروآ خودش را به نگهبانها معرفي ميكند، اما آنها با دسيسه و نيرنگ شخص سوم، بدون راهنمايي پسر جوان را نزد هلن ميفرستند و همين ترفند موجب كشته شدن او ميشود. در داستان فردوسي هم، شب پيش از مبارزه، رستم و سهراب بر بالاي تپه به تماشاي سپاه دشمن ميايستند و از شخص سوم درباره سپاه مقابل سؤال ميپرسند. اما اين افراد با اطلاع از نسبت دو پهلوان موضوع را از آنها پنهان ميكنند تا تراژدي داستان در غروب روز بعد اتفاق بيفتد.
از سوي ديگر، سهراب و فرزند پاريس، علاوه بر پدرانشان، كه قهرمانان بزرگي هستند، مادراني شبيه به هم دارند. تهمينه و اوئنون مدت كمي را با همسرانشان بودهاند، با زحمت فرزندانشان را بزرگ كردهاند و حالا بعد از كشته شدن آنها تنها ميمانند؛ اوئنون و تهمينه هر دو به نوعي با طبابت آشنايي دارند. در شاهنامه فردوسي، تهمينه پزشك معرفي ميشود و اوئنون هم در كنار چشمه و با آب چشمه بيماران را شفا ميدهد.
بنابراين، ميتوان برخي شباهتها در پرداخت شخصيت، ساختار داستان و شكل روايت را در ميان هر دو داستان سراغ گرفت كه ادعاي تطابق ميان آن دو را به اثبات ميرساند.
شاهنامه فردوسي سرشار از اين مطابقتها و شباهتهاست و محققان و كارشناسان بسياري تاكنون توانستهاند تطابق داستانهاي آن را با نمونههاي مشابه از ديگر فرهنگها و ادبيات ساير ملتها شناسايي و معرفي كنند. شناخت اين توانايي از شعر حماسي فارسي بزرگترين مدركي است كه توانايي ادبيات ايراني براي تقويت و ارزشبخشي به درام ملي را ثابت ميكند.
اما شاهنامه، علاوه بر آنچه ميتواند به عنوان ساختار و قالب داستاني نمايش به تئاتر هديه كند، به لحاظ تاريخي، اخلاقي، انديشه و... نيز منبع كامل و مهم و ارزشمندي است. جوانمردي، عدل و داد، آزادگي، استقلال، ميهنپرستي و خوشنامي با چنان زيبايي و ظرافتي در شاهنامه پرداخت شدهاند كه بعيد به نظر ميرسد خوانندة اشعار و نمايشنامه را تحت تأثير قرار ندهد و از اين منظر هم بر ارزش و اعتبار اين گنجينة ادب پارسي افزوده شده است.
شاهنامه، با همه آنچه دربارهاش ميدانيم، گنجينهاي است پنهان در سينه اوراق و سطور كه براي پي بردن به قابليتها و تواناييهاي آن در ياري رساندن به درام و نمايش شكي نيست!
سر آرم من اين نامة باستان
به گيتي بماند ز من داستان
اندیشه ایرانی و تئاتر عرفانی
ترجمههاي فراوان اشعار فريدالدين عطار نيشابوري به زبانهاي آلماني، فرانسوي، انگليسي، عربي، تركي و... نشاندهندة قدرت اين شاعر در برقراري ارتباط و انتقال سخن در خارج از مرزهاي فرهنگي سرزمينش است. شايد از خصوصيات برجستة اشعار عطار اين باشد كه مفاهيم، بدون محدوديت زماني و مكاني، را در قالبي از داستان و زبان شاعرانه با بياني جهاني عرضه كرده است. همين مسئله هم بيان منظورش را همهفهم و جذاب کرده است.
شعر عطار حاصل پرسههاي دروني شاعر در جهان هزارتوي خود اوست. اين شعر انساني است كه در مسير تكامل صعودياش ارزش و معرفت پيدا ميكند. از خود فراتر ميرود و با معناها و دنياهاي ديگر ارتباط مييابد و در ادامه در يك قالب و ساختار داستاني ـ و ظاهراً ـ عيني اجازه ظهور پيدا ميكند.
ارزش شعر عطار را در هيچ يك از اين دو حوزه نميتوان ناديده گرفت. از يك سو، محتوا و ارزش معنايي شعر در حوزه معناشناختي واجد اهميت بسيار است؛ معنا در اين اشعار در پسِ لايههاي بسيار پنهان است و با كنار رفتن هر يك از اين لايهها بُعد تازهاي پيدا ميكند و گسترهاي ديگر را آشكار ميسازد تا به هزارتوي جهان راه پيدا كند.
از سوي ديگر، قالب و ساختار ارائة مفاهيم نيز اهميت خودش را دارد؛ در شعر عطار ساختار روايت حاصل تصورات ذهني شاعر است كه از تلفيق معنا با جهان تصوير زاده ميشود. تصور و داستان ذهن، بهترين قالب ارائه معنا براي اشعار عرفاني عطار است. اشعاري كه وجوه مختلف آن را به لحاظ انگارههاي دراماتيك نيز ميتوان بررسي و تحليل كرد.
ارزشهاي زيباييشناسانه و معناشناختي در كنار قالب داستان و تصورات ذهني حاصل از آن را ميتوان در شعر عطار جستوجو كرد. در كنار هم قرار گرفتن همه اين محدودهها شايد مهمترين عاملي باشد كه امكان استفادة دراماتيك را هم از شعر عطار به وجود ميآورد. اين اشعار به اشكال مختلف ميتوانند دستماية كار نمايشي قرار گيرند، زيرا مهمترين ابزارهاي اين حوزه را در خود دارند. در كنار هم قرار گرفتن تصور ذهن و قالب داستاني مناسب و ساختاري اين امكان را به وجود آورده تا اشعار عطار قابليت پرداخت در قالب نمايش را هم داشته باشند.
برجستهترين اثر عطار نيشابوري كه بارها در ايران و خارج از ايران به نمايشي تبديل شده و روي صحنه رفته است، بدون شك منطقالطير است. معروفترين اجرايي كه از اين داستان عرفاني به اجرا درآمده نيز نمايشي به نام «مجمع مرغان» است كه پيتر بروك آن را روي صحنه برده است.
در اين داستان پرندگان به قصد يافتن سيمرغ سفر پُرمخاطرهاي را آغاز ميكنند و پس از گذر از هفت مرحله (طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحيد، حيرت، فقر و فنا) به شناختي عميق و عرفاني از هستي، جهان و خودشان ميرسند:
چون نگه كردند اين سي مرغ زود
بيشك اين سيمرغ آن سيمرغ بود
خويش را ديدند سيمرغ تمام
بود خود سيمرغ سي مرغ تمام
ويژگي كار عطار در وصف اين داستان، به لحاظ ارزشهاي معناشناختي و زيباييشناسانه، نيز به هر دو جنبة ساختاري و محتوايي اثر برميگردد و ناشي از انطباق دقيق فرم بر محتواي آن است. داستان كلي منطقالطير كه داستاني سفر پرندگان به ديار سيمرغ است، داستاني منسجم و قوي است كه براي تبديل شدن به نمايش و قرار گرفتن در قالب و ساختار نمايشي همة قوانين و قواعد كلاسيك نمايش ارسطويي را از آغاز، ميانه، پايان و حتي رعايت ديگر قواعد و تكنيكهايي چون تعليق و گرهافكني و... در خود دارد. شايد اين مهمترين ويژگياي باشد كه كارگردانان داخلي و خارجي را براي كار بر روي جنبههاي نمايشي منطقالطير ترغيب كرده است. به علاوه اينكه عطار در كنار اين رساله داستان اصلي سفر پرندگان، خرده روايتها يا داستانهاي فرعي را هم به زيبايي آورده كه هم به صورت مستقل داراي ارزش ادبي و نمايشي هستند و هم در همنشيني با روايت اصلي داستان كاركردي درست و زيباييشناسانه دارند. برخي از آنها نيز تا به حال به تنهايي دستماية كارهاي نمايشي قرار گرفتهاند.
براي نمونه ميتوان به «آه يعقوب در فراق يوسف» در ادامه بخش «عذر آوردن صعوه» يا داستان «شيخ صنعان» در ادامه «چارهجويي مرغان از هدهد» اشاره كرد.
داستان تقريباً بلند «شيخ صنعان»، كه در قالب خردهروايتهايي همراه روايت اصلي در منطقالطير آمده است، به تفصيل و در ساختاري كامل و منسجم جنگ و تقابل نفس را با دل در چارچوب داستاني زيبا ارائه ميدهد كه تا به حال در كارهاي زيادي از تئاتر دستمايه ساختار نمايشي قرار گرفته است. عطار اين داستان فرعي را همچون يك راوي و به سادگي آغاز ميكند:
شيخ صنعان پير عهد خويش بود
در كمال از هر چه گويم بيش بود
شيخ بود او در حرم پنجاه سال
با مريد چارصد صاحب كمال
عطار براي روايت داستانش، حتي آنجا كه لازم است، دست به پرداخت شخصيت هم ميزند و حتي اين شخصيت را به دقت بر اساس هدف داستان به سرانجام ميرساند و در زمينه تحول و دگرگوني نيز به طور كامل به آن ميپردازد. اما منطقالطير، علاوه بر ظاهر داستاني و ساختار روايي ارزشهايش را مديون محتواي عميق كلي و عرفانياش است. زيبايي كار عطار در پرداخت اين رساله نيز به انطباق زيباييشناسانه ساختار ساده و روان اثر با همين محتواي عميق برميگردد كه با ابزار نماد و تمثيل صورت گرفته است. عطار با چنين مهارت و ظرافتي نمادها را به خدمت ميگيرد و در روايتش از آن استفاده ميكند كه اين نمادها در قالب داستاني، ارزش مستقل پيدا ميكنند و در لايههاي زيرين و بخش مربوط به معناي آن نيز اهميتي چندبرابر مييابند.
جانشيني پرندگان به جاي اشخاص و تيپها و جايگزين كردن سفري نمادين به عنوان مسير و طريق عرفان و رسيدن به شناخت در اين رساله آنچنان با مهارت و زيبا صورت گرفته كه در پايان مخاطب و خوانندهاش را از رسيدن به مرحله پاياني و نتيجه و نهايت آن شگفتزده و سرشار ميسازد.
در واقع، دو بخش صورت و معنا هستند كه بر اساس آنچه در هستي وجود دارد، عطار از آنها استفاده كرده است و اين معناپردازي هم اصل بديهي حكمت، عرفان و معنويت است كه شاعر از آنها استفاده كرده است. عطار در منطقالطير از صورت براي ذكر معنا استفاده ميكند و اگرچه در ظاهر امر از آن استفاده ميكند اما در مجموع اصالت را به معنا ميدهد:
لفظ را ماننده اين جسم دان
معنياش را در درون مانند جان
روح يك اثر هنري در واقع معنايي است كه در آن بيان ميشود، نه شكل و ظاهر تنها و تازه اهميت شكل و ظاهر هم به ميزاني از معنا كه در آن گنجانده شده و اينكه آن معنا چقدر درست بيان شده است بستگي دارد. منطقالطير از آن دسته آثاري است كه هم شكل و هم معنا را به زيبايي با هم منطبق كرده و در اختيار دارد.
خیام و اشاره به فلسفه و تاریخ
غياثالدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام، عمر خيام، در سال 439 هجري، در يكي از بدترين دورههاي تاريخي همزمان با حمله تركان سلجوقی به خراسان در نيشابور متولد شد.
او به دليل علاقه وافرش به رياضيات و نجوم، نيشابور را به مقصد سمرقند و بعدها اصفهان ترك كرد، اما بازگشتش به نيشابور زمينه تولد دوباره وي را فراهم کرد و مهمترين كارها و تأليفات خيام در اين دوران، در خراسان، به انجام رسيد.
خيام علاقه زيادي به علوم مختلف از جمله فلسفه، مكانيك، هواشناسي و... داشت، اما مهمترين ويژگياي كه شهرت و اعتبار بيشتري برايش فراهم آورد، علاقه او به ادبيات بود. هرچند كه حكيم نيشابوري رسالهاي هم در مورد «موسيقي» دارد و در حوزه «هندسة تزئيني» هم كار كرده است؛ اما در واقع اين رباعيات خيام هستند كه پس از ترجمه فيتز جرالد باعث شدند به واسطه ارزش ادبي و فلسفي زباني جهاني يافته و ارزش و اعتبار اين شاعر را نيز جهانشمول کنند.
همان گونه كه ذكر شد رباعيات خيام نخستين بار توسط فيتز جرالد به انگليسي ترجمه شد و در دسترس جهانيان قرار گرفت و نام او را در رديف بزرگترين شاعران جهان مطرح کرد.
اين رباعيات، البته، به واسطة ترجمههاي مختلف و تفاسير گوناگون، در سراسر دنيا به شكلهاي متفاوتي تعبير و تفسير شد كه سالهاي سال با مخالفتها و حمايتها غرضورزانه هم مورد سوء استفاده قرار گرفتند.
دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن در سخنرانياي در دهلي نو در اين رابطه ميگويد: «اين تصور عاميانهاي كه درباره خيام پيدا شده، بايد به دور افكنده شود. از غم دنيا خارج شدن، مسئوليت را از خود دور كردن، به عيش و نوشهاي سبك گذراندن، به هيچ وجه، حرف خيام نيست. بلكه يك اندوه عميق در اوست كه نوعي نوشداروي ضد تاريخ و ضد مصايب بيابد و بار زندگي را سبك كند. گذران زندگي بشر در واقع درخشان نبوده است. بداند چرا چنين است. ميخواهد آن را بكاود. هدف، روشنبيني است... و آن هم تكرار به خوش گذراندن و بهرهوري از زندگي تا حد زيادي جنبه نمادين دارند. خيام واقعاً نميخواهد بگويد شما تمام عمر برويد بنشينيد در گوشهاي و به اين روش عمر بگذرانيد.»
خيام به دنبال چرايي و چيستي زندگي است و از همين روي پيش از هر چيز نام فيلسوف را بر او نهادهاند. همين به دنبال منبع و مقصد بودن، گذر از اين مرحله به مرحلة بعد هم هست كه در اشعار او اهميت پيدا ميكند و برجسته ميشود. زندگي؟!
در كارگه كوزهگري رفتم دوش
ديدم دوهزار گوزه گويا و خموش
ناگاه يكي كوزه برآورد خروش
كو كوزهگر و كوزهخر و كوزهفروش
خيام در اشعارش جهاني مبتني بر تصور را بيان ميكند تا از واپس اين تصورات به تصوير دقيقي نسبت به حقيقت دست پيدا كند و همين حقيقت و چيستي و معناي آن سؤالي است كه در مقام يك فيلسوف با آن مواجه است.
خيام، علاوه بر زمينههاي مذكور كه ادبيات و هنر را هم شامل ميشود، هرچند علاقه چنداني به نوشتن نداشته است، رسالهاي فرهنگي هم درباره تاريخ و آداب و رسوم مينويسد.
نوروزنامه، اثري است منسوب به عمر خيام كه در آن نوروز و پيدايش آن، مراسم و آيينهاي مربوط به آن، در دربار ساسانيان، بررسي شده است. او در اين رساله با شيفتگي تمام درباره آيين جهانداري شاهنشاهان كهن ايران ميپردازد و حتي چند تن از آنها را نيز به لحاظ تاريخي معرفي ميكند. در ضمن، در رباعيات خيام، كه بدون شك متأثر از زمانه و دوران زندگي اوست، ويژگيهاي مهم تاريخي ديگري هم وجود دارد كه برخي از آنها حتي در حوزههاي مختلف به عنوان سند و مدرك كاربرد پيدا ميكنند.
براي مثال، در كتاب نمايش در ايران بهرام بيضايي، در بخش «نمايشهاي پس از اسلام» و قسمت نمايشهاي عروسكي به يكي از رباعيات خيام استناد ميكند تا وجود نمايش عروسكي را در قرن پنجم هجري در ايران ثابت كند.
مشهورترين گفته در مورد خيمهشببازي رباعي خيام (قرن ششم و هفتم) است:
ما لعبتكانيم و فلك لعبتباز
از روي حقيقتي نه از روي مجاز
بازيچه همي كنيم بر نطع وجود
افتيم به صندوق عدم يك يك باز
در دلالت اين رباعي بر وجود نمايشهاي عروسكي در آن عصر شكي نيست و بنابر آن معلوم است كه خيام، نطعي كه عروسكها را روي آن به بازي ميآوردند و همچنين صندوق را، كه پس از پايان نمايش عروسكها را در آن مينهادند، به ياد داشته است.»
در اين كتاب همچنين بيضايي براي اثبات وجود «فانوس خيال» در بخش سايه و نمايش هم يكي ديگر از رباعيات خيام را ميآورد:
اين چرخ فلك كه ما درو گردانيم
فانوس خيال از او مثالي دانيم
خورشيد چراغ دان و عالم فانوس
ما چون صوريم كاندرو حيرانيم
اين اعتبار و استناد را كه نمونههاي ديگري از آن نيز در ميان رباعيات خيام وجود دارد، ميتوان دليل مهمي بر دقت و ريزبيني شاعر در رابطه با جهان پيرامون او دانست. علاوه بر اين، همين نمونهها هم هستند كه دو پهلوبودن و نمادگرايي اشعار وي را به اثبات ميرسانند. خيام بيش از دو قرن است كه به عنوان شاعر و فيلسوف ايراني براي جهانيان شناخته شده و به زحمت ميتوان نمونه مشابهي براي اين گنجينه ارزشمند علم و ادب فارسي پيدا كرد و دريغ آنكه خود ما كمتر از ديگران به آن پرداختهايم.
منابع:
1. quatrains khayyamiens, Mahdy fouladvand, publiees par le Ministere De la culture Et des Arts, 1980.
2. قابليتهاي نمايشي شاهنامه، محمد حنيف، سروش، 1384
3. شناخت اساطير ايران، جابر عناصري، سروش، چاپ دوم، 1382
4. شاهنامه فردوسي و تراژدي آتني، خجستهكيا، علمي و فرهنگي، چاپ دوم 1384
5. شاهنامه فردوسي، حماسه جهاني، مجموعه سخنراني، سروش، 1356
6. نهادينههاي اساطيري در شاهنامه فردوسي ـ مهوش واحد دوست، سروش، 1379
7. منطقالطير، كامل احمدنژاد و فاطمه ص-نعتينيا، انتشارات زوار، چاپ سوم، 1379
شنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۹
”مريم كاظمي” نمايش "قصر یک بچه موش" را در فرهنگسراها اجرا ميكند
نمايش "قصر یک بچه موش" نوشته و كارگرداني"مريم كاظمي"به صورت دورهاي در فرهنگسراها اجرا ميشود.
اين كارگردان، بازيگر و نويسنده تئاتر كه چندي قبل نمايش"قصر یک بچه موش" را در فرهنگسراي ارسباران روي صحنه آورده بود، در گفتوگو با سايت ايران تئاتر گفت:« اين نمايش عروسکی و موزیکال را خودم به همراه برخي هنرجويان به صورت دورهاي در فرهنگسراها اجرا ميكنيم و هم اكنون مشغول اجراي نمايش در فرهنگسراي فردوس هستيم. به احتمال زياد بعد از پايان اجرا در اين فرهنگسرا در فرهنگسراي نور اجرا خواهيم داشت. داستان نمايش درباره دوستی یک پسر بچه نه ساله به نام شهرام و یک بچه موش به نام موشک است.»
"مريم كاظمي" در ادامه خاطرنشان كرد:« به عنوان مشاور كارگردان نمايش "خطر مجسمه عبيد جدي است" با عزت الله مهرآوران همكاري ميكنم.»
وي ادامه داد: «اين نمايش نوشته و كارگرداني عزتالله مهرآوران است كه در بخش چشمانداز بيستونهمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر پذيرفته شده و من در اين كار دستار مهرآوران هستم.»
كاظمي با اشاره به مضمون نمايش گفت: «داستان در مورد سو تفاهمي است كه درباره مجسمه عبيد زاكاني پيش ميآيد. مجسمه توسط مجسمهسازي ساخته ميشود اما ادامه كار به دلايلي متوقف ميشود.»
مريم كاظمي مدتي قبل نمايش "به زير پاهات نگاه كن" را در تالار هنر كارگرداني كرده بود.
اين كارگردان، بازيگر و نويسنده تئاتر كه چندي قبل نمايش"قصر یک بچه موش" را در فرهنگسراي ارسباران روي صحنه آورده بود، در گفتوگو با سايت ايران تئاتر گفت:« اين نمايش عروسکی و موزیکال را خودم به همراه برخي هنرجويان به صورت دورهاي در فرهنگسراها اجرا ميكنيم و هم اكنون مشغول اجراي نمايش در فرهنگسراي فردوس هستيم. به احتمال زياد بعد از پايان اجرا در اين فرهنگسرا در فرهنگسراي نور اجرا خواهيم داشت. داستان نمايش درباره دوستی یک پسر بچه نه ساله به نام شهرام و یک بچه موش به نام موشک است.»
"مريم كاظمي" در ادامه خاطرنشان كرد:« به عنوان مشاور كارگردان نمايش "خطر مجسمه عبيد جدي است" با عزت الله مهرآوران همكاري ميكنم.»
وي ادامه داد: «اين نمايش نوشته و كارگرداني عزتالله مهرآوران است كه در بخش چشمانداز بيستونهمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر پذيرفته شده و من در اين كار دستار مهرآوران هستم.»
كاظمي با اشاره به مضمون نمايش گفت: «داستان در مورد سو تفاهمي است كه درباره مجسمه عبيد زاكاني پيش ميآيد. مجسمه توسط مجسمهسازي ساخته ميشود اما ادامه كار به دلايلي متوقف ميشود.»
مريم كاظمي مدتي قبل نمايش "به زير پاهات نگاه كن" را در تالار هنر كارگرداني كرده بود.
کتاب برای مخاطبان جوان
تئاتر براي مخاطبان جوان در دو جلد منتشر شد 4 آبان 1389 ساعت 15:48
مجموعه دو جلدي «تئاتر براي مخاطبان جوان» حاوي 44 نمايشنامه بلند براي نوجوانان به كوشش حسين فداييحسين و منوچهر اكبرلو منتشر و روانه بازار كتاب شد._
به گزارش خبرگزاری كتاب ايران(ايبنا)، اكبرلو درباره اين كتاب توضيح داد: اين نمايشنامهها از دو كتاب «بيست نمايشنامه بلند براي كودكان» و «هشت نمايشنامه براي بچهها» انتخاب شده كه عموما از سوي كارگردان و مديران تئاترهاي كودكان و نوجوان سراسر دنيا معرفي شدهاند.
وي ادامه داد: نمايشنامههای موجود در اين دو جلد كتاب به چند دسته تقسيم شده كه بخشي از آنها به خوبي و با كمترين تغيير، امكان اجرا روي صحنههاي تئاتر ايران را دارد. بنابراين حضور اين متون روي صحنه ميتواند نمايشهاي ايراني را فني سازد.
اكبرلو افزود: دسته دوم نمايشنامههاي است كه براي اجرا در ايران نيازمند آداپته شدن است و دسته سوم آثاري است كه با هدف آشنايي با ادبيات نمايشي قوي و مطرح كودكان و نوجوانان در جهان منتشر شدهاند. به عبارت ديگر هر بخش از اين نمايشنامهها رويكرد و هدفي را تامين ميكند، البته به هنگام ترجمه نيز تغييراتي در برخي متون ايجاد شده تا متناسب با شرايط فرهنگي جامعه باشد.
وي گفت: آثاري كه در اين مجموعه ميخوانيد به موضوعاتي چون رابطه با خانواده و دنياي پيرامون، تحمل و مدارا در سختيها، مسئله بلوغ و كودكان و نوجوانان در معرض آسيب و مانند آن ميپردازد.
در جلد نخست اين مجموعه، نمايشنامههای «وايلي و مرد پشمالو» نوشته سوزان زدر ترجمه مرسم سلطانيان، «عنكوبتي به نام شارلوت» نوشته جوزف رابينت ترجمه بهزاد نژادقنبر، «كرينگل» نوشته مارک مدوف با ترجمه مژده ثامتی، «دوگ برين» نوشته ميشل ولر با ترجمه حسين فداييحسين، «رزی واقعی» نوشته موريس سنداک با ترجمه حسين فداييحسين، «مردان خردمند شلم» نوشته ساندرا فنيچل آشر با ترجمه نيما آزاد گيلانی، «ديو و دلبر» اثر كنستانتين كنگدون ترجمه گلرخ بروجردی، «هزار درنا» اثر كاترين شولتز ميلر ترجمه غزل يزدانپناه، «حقه بازان» اثر لول سوارتزل ترجمه سعيده رمضانزاده، «بزرگ مرد كوچک» نوشته آرنولد روبين ترجمه آيدين جعفرپور و «ميگل» اثر ليزا لومر با ترجمه منيژه گودرزی ارايه شده است.
جلد دوم اين مجموعه حاوی 22 نمايشنامه «باغ مخفی» نوشته پاملا استرلينگ با ترجمه گلرخ بروجردی، «كتاب جنگل» نوشته ادوارد مست با ترجمه طيبه جعفری، «مرد نامرئی» تنظيم برای صحنه لن جنكين ترجمه منيژه گودرزی، «كلاغ و راسو» تنظيم برای صحنه جيم لئونارد. جي.آر ترجمه سحر ابراهيمی مهر و اركيده حسينی، «دوک كاهاناموكو در برابر دزدان موج» نوشته اريک اوورماير با ترجمه سيمين غلامی، «شرق خورشيد و غرب ماه» نوشته تينا هو ترجمه نغمه يزدانپناه، «شاهين» اثر نوشته گرگ پالمر ترجمه حسينفدايیحسين، «مسری به نام درنا» اثر باربارا كارليسل ترجمه احمد كوليوند، «هاش: مصاحبهای با تلويزيون» نوشته جيمز استيل با ترجمه مژده ثامتی، «كايوت ميگويد» اثر جان كافمن ترجمه ئهستيره مرتضايی و «پري دريايي» نوشته لاوری بروكس گلبين ترجمه سعيده رمضانزاده است.
هر جلد از اين مجموعه در شمارگان 2000 نسخه و با قيمت 18500 از سوي انتشارات نمايش روانه بازار كتاب شده است.
مجموعه دو جلدي «تئاتر براي مخاطبان جوان» حاوي 44 نمايشنامه بلند براي نوجوانان به كوشش حسين فداييحسين و منوچهر اكبرلو منتشر و روانه بازار كتاب شد._
به گزارش خبرگزاری كتاب ايران(ايبنا)، اكبرلو درباره اين كتاب توضيح داد: اين نمايشنامهها از دو كتاب «بيست نمايشنامه بلند براي كودكان» و «هشت نمايشنامه براي بچهها» انتخاب شده كه عموما از سوي كارگردان و مديران تئاترهاي كودكان و نوجوان سراسر دنيا معرفي شدهاند.
وي ادامه داد: نمايشنامههای موجود در اين دو جلد كتاب به چند دسته تقسيم شده كه بخشي از آنها به خوبي و با كمترين تغيير، امكان اجرا روي صحنههاي تئاتر ايران را دارد. بنابراين حضور اين متون روي صحنه ميتواند نمايشهاي ايراني را فني سازد.
اكبرلو افزود: دسته دوم نمايشنامههاي است كه براي اجرا در ايران نيازمند آداپته شدن است و دسته سوم آثاري است كه با هدف آشنايي با ادبيات نمايشي قوي و مطرح كودكان و نوجوانان در جهان منتشر شدهاند. به عبارت ديگر هر بخش از اين نمايشنامهها رويكرد و هدفي را تامين ميكند، البته به هنگام ترجمه نيز تغييراتي در برخي متون ايجاد شده تا متناسب با شرايط فرهنگي جامعه باشد.
وي گفت: آثاري كه در اين مجموعه ميخوانيد به موضوعاتي چون رابطه با خانواده و دنياي پيرامون، تحمل و مدارا در سختيها، مسئله بلوغ و كودكان و نوجوانان در معرض آسيب و مانند آن ميپردازد.
در جلد نخست اين مجموعه، نمايشنامههای «وايلي و مرد پشمالو» نوشته سوزان زدر ترجمه مرسم سلطانيان، «عنكوبتي به نام شارلوت» نوشته جوزف رابينت ترجمه بهزاد نژادقنبر، «كرينگل» نوشته مارک مدوف با ترجمه مژده ثامتی، «دوگ برين» نوشته ميشل ولر با ترجمه حسين فداييحسين، «رزی واقعی» نوشته موريس سنداک با ترجمه حسين فداييحسين، «مردان خردمند شلم» نوشته ساندرا فنيچل آشر با ترجمه نيما آزاد گيلانی، «ديو و دلبر» اثر كنستانتين كنگدون ترجمه گلرخ بروجردی، «هزار درنا» اثر كاترين شولتز ميلر ترجمه غزل يزدانپناه، «حقه بازان» اثر لول سوارتزل ترجمه سعيده رمضانزاده، «بزرگ مرد كوچک» نوشته آرنولد روبين ترجمه آيدين جعفرپور و «ميگل» اثر ليزا لومر با ترجمه منيژه گودرزی ارايه شده است.
جلد دوم اين مجموعه حاوی 22 نمايشنامه «باغ مخفی» نوشته پاملا استرلينگ با ترجمه گلرخ بروجردی، «كتاب جنگل» نوشته ادوارد مست با ترجمه طيبه جعفری، «مرد نامرئی» تنظيم برای صحنه لن جنكين ترجمه منيژه گودرزی، «كلاغ و راسو» تنظيم برای صحنه جيم لئونارد. جي.آر ترجمه سحر ابراهيمی مهر و اركيده حسينی، «دوک كاهاناموكو در برابر دزدان موج» نوشته اريک اوورماير با ترجمه سيمين غلامی، «شرق خورشيد و غرب ماه» نوشته تينا هو ترجمه نغمه يزدانپناه، «شاهين» اثر نوشته گرگ پالمر ترجمه حسينفدايیحسين، «مسری به نام درنا» اثر باربارا كارليسل ترجمه احمد كوليوند، «هاش: مصاحبهای با تلويزيون» نوشته جيمز استيل با ترجمه مژده ثامتی، «كايوت ميگويد» اثر جان كافمن ترجمه ئهستيره مرتضايی و «پري دريايي» نوشته لاوری بروكس گلبين ترجمه سعيده رمضانزاده است.
هر جلد از اين مجموعه در شمارگان 2000 نسخه و با قيمت 18500 از سوي انتشارات نمايش روانه بازار كتاب شده است.
دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۹
جشنواره بینالمللی تئاتر کودکان روسیه آغاز شد
در آستانه برگزاري هفدهمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان همدان
جشنواره بینالمللی تئاتر کودکان روسیه آغاز شد
تنها 11 روز مانده به آغاز هفدهمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان همدان، چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک در مسکو آغاز به کار کرد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، پایتخت روسیه از جمعه 26 شهريورماه میزبان چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک است که 10 روز به درازا میانجامد.
این جشنواره طبق گفته برگزارکنندگان آن به کودکان کمک میکند تا جهان مدرن را بهتر درک کنند. در این دوره نام جشنواره براساس نام یکی از شخصیتهای رمان ویکتور هوگو "گاوروچ" انتخاب شده، چرا که با بزرگداشت سال فرانسه در این کشور همراه است و به همین مناسبت در این دوره به ارائه هفت نمایش از هفت کارگردان فرانسوی میپردازد.
جشنواره بینالمللی تئاتر کودک روسیه برای چهارمین سال متمادی نیز میزبان بهترین آثار نمایشی اروپا است و بنا بر اظهار مدیر هنری این جشنواره "مارینا رایکینا" این جشنواره امسال انواع گستردهای از نمایش شامل نمایش عروسکی و سیرک را در برمیگیرد که هم اکنون در فرانسه محبوبیت فراوانی دارد.
رایکینا اظهار كرد که جشنواره کودک سال آینده به ایتالیا و تئاتر بلونیا اختصاص خواهد داشت که اخیرا به ارائه آثار نمایشی برای کودکان 1 و 2 ساله میپردازد.
گفتنی است جشنواره کودک روسیه نیز در میان سایر جشنوارههای تئاتر روسیه، امسال به بزرگداشت صد و پنجاهمین سالگرد تولد آنتوان چخوف اختصاص دارد.
جشنواره بینالمللی تئاتر کودکان روسیه آغاز شد
تنها 11 روز مانده به آغاز هفدهمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان همدان، چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک در مسکو آغاز به کار کرد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، پایتخت روسیه از جمعه 26 شهريورماه میزبان چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک است که 10 روز به درازا میانجامد.
این جشنواره طبق گفته برگزارکنندگان آن به کودکان کمک میکند تا جهان مدرن را بهتر درک کنند. در این دوره نام جشنواره براساس نام یکی از شخصیتهای رمان ویکتور هوگو "گاوروچ" انتخاب شده، چرا که با بزرگداشت سال فرانسه در این کشور همراه است و به همین مناسبت در این دوره به ارائه هفت نمایش از هفت کارگردان فرانسوی میپردازد.
جشنواره بینالمللی تئاتر کودک روسیه برای چهارمین سال متمادی نیز میزبان بهترین آثار نمایشی اروپا است و بنا بر اظهار مدیر هنری این جشنواره "مارینا رایکینا" این جشنواره امسال انواع گستردهای از نمایش شامل نمایش عروسکی و سیرک را در برمیگیرد که هم اکنون در فرانسه محبوبیت فراوانی دارد.
رایکینا اظهار كرد که جشنواره کودک سال آینده به ایتالیا و تئاتر بلونیا اختصاص خواهد داشت که اخیرا به ارائه آثار نمایشی برای کودکان 1 و 2 ساله میپردازد.
گفتنی است جشنواره کودک روسیه نیز در میان سایر جشنوارههای تئاتر روسیه، امسال به بزرگداشت صد و پنجاهمین سالگرد تولد آنتوان چخوف اختصاص دارد.
"سالواتوره تراماچره" در همدان کارگاه آموزش تئاتر برگزار میکند
سالولتوره تراماچره کارگردان و مدیر تئاتر کورجا در شهر لچه ایتالیا برای برگزاری کارگاه آموزشی در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به همدان میآید.
کارگاه "در جستجوی تئاتر" یک کارگاه آموزشی است که توسط سالواتوره تراماچره و جیووانی دمونته (کارگردان هنری و بازیگر نمایش کورجا) برگزار میشود. در این کارگاه درسهایی درباره فضای تئاتری و ریتم به هنرمندان و شرکت کنندگان جشنواره تئاتر کودک و علاقهمندان تئاتر آموزش داده میشود.
گروه تئاتر کورجا که در سال 1985 توسط تراماچره تاسیس شده است، تاکنون با نمایشهای "باغهای پلاستیکی"، "دکتر فرانکشتاین" و"سوارکاران فرانسه" در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان اصفهان، جشنواره تئاتر فجر و جشنواره تئاتر عروسکی تهران شرکت کرده است.
کارگاه آموزشی سالواتوره تراماچره در روزهای پنجشنبه و جمعه 8 و 9 مهرماه از ساعت 9 تا 12 و 19 تا 17 در مجتمع فرهنگی و هنری بوعلی سینا برگزار میشود.
هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان 7 تا 11 مهر در همدان برگزار میشود.
کارگاه "در جستجوی تئاتر" یک کارگاه آموزشی است که توسط سالواتوره تراماچره و جیووانی دمونته (کارگردان هنری و بازیگر نمایش کورجا) برگزار میشود. در این کارگاه درسهایی درباره فضای تئاتری و ریتم به هنرمندان و شرکت کنندگان جشنواره تئاتر کودک و علاقهمندان تئاتر آموزش داده میشود.
گروه تئاتر کورجا که در سال 1985 توسط تراماچره تاسیس شده است، تاکنون با نمایشهای "باغهای پلاستیکی"، "دکتر فرانکشتاین" و"سوارکاران فرانسه" در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان اصفهان، جشنواره تئاتر فجر و جشنواره تئاتر عروسکی تهران شرکت کرده است.
کارگاه آموزشی سالواتوره تراماچره در روزهای پنجشنبه و جمعه 8 و 9 مهرماه از ساعت 9 تا 12 و 19 تا 17 در مجتمع فرهنگی و هنری بوعلی سینا برگزار میشود.
هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان 7 تا 11 مهر در همدان برگزار میشود.
پنجشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۹
جشنواره جهانی هنرهای عروسکی در پراگ برگزار میشود
جشنواره جهانی هنرهای عروسکی از 30 می تا 5 جون 2011 (9 تا 15 خرداد 1390) در پراگ برگزار میشود.
به گزارش سایت ایران تئاتر، WAP انجمن جهانی هنرهای نمایش عروسکی و مؤسسه بینالمللی نمایشگران عروسکی از نمایشها و فیلمهای عروسکی تولید شده در سرتاسر جهان دعوت به عمل میآورد.
شرکتکنندگان میتوانند تمامی نمایشها و فیلمهای عروسکی تولید شده برای شرکت در جشنواره را در دو گروه سنی کودکان و بزرگسالان و به شیوه سنتی و مدرن و نوآورانه به جشنواره ارائه دهند.
این جشنواره جهانی که به صورت رقابتی برگزار میشود، همچنین در بخشهای مختلف از جمله انیمیشن، بازیگری، کارگردانی، طراحی صحنه، طراحی در رشتههای مختلف مانند بهترین اجرای ابتکاری، خلاقیت هنرمندانه، بهترین نمایش، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلم عروسکی و... به برگزیدگان جوایزی اعطا خواهد شد.
متقاضیان باید برای شرکت در جشنواره نمایش و یا فیلم عروسکی خود را انتخاب کرده و فرم ثبتنام را تا 31 نوامبر 2010 برای دفتر جشنواره ارسال کنند.
علاقهمندان به منظور کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به سایت www.wap-prague.org،
festivalpuppet@yahoo.com مراجعه کنند.
چهارشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۹
رئیس خانه تئاتر فرانکفورت به همدان میآید
۲۴ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۲۶
"گوردون وایژن" رئیس خانه تئاتر فرانکورت برای حضور در هیات داوران بخش مسابقه بینالملل جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به همدان میآید.
به گزارش دريافتي سايت ايرانتئاتر از ستاد خبری هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان، "گوردون وایژن " متولد 1953 آلمان است و از سال 1976 فعالیت حرفهای خود را با عضویت در سازمان مطالعات تئاتر ، سینما و رسانه آلمان آغاز کرده و در حال حاضر رئیس خانه تئاتر فرانکورت است.
وی تا کنون نمایش های بسیاری را با موضوع کودکان و برای این گروه سنی اجرا کرده و جوایز متعددی را از جشنواره های معتبر تئاتری دریافت کرده است. او همچنین نمایشهای مختلفی را در شهرهای آلمان و سراسر اروپا اجرا کرده است.
پیش از این حضور "کیت نیوبای" دبیر جشنواره بینالمللی تئاتر کودک کانادا (کالگری) در ترکیب هیات داوران قطعی شده بود. این دو داور در کنار داوران ایرانی آثار بخش مسابقه بینالملل را قضاوت خواهند کرد.
هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان 7 تا 11 مهر در همدان برگزار میشود.
"گوردون وایژن" رئیس خانه تئاتر فرانکورت برای حضور در هیات داوران بخش مسابقه بینالملل جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به همدان میآید.
به گزارش دريافتي سايت ايرانتئاتر از ستاد خبری هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان، "گوردون وایژن " متولد 1953 آلمان است و از سال 1976 فعالیت حرفهای خود را با عضویت در سازمان مطالعات تئاتر ، سینما و رسانه آلمان آغاز کرده و در حال حاضر رئیس خانه تئاتر فرانکورت است.
وی تا کنون نمایش های بسیاری را با موضوع کودکان و برای این گروه سنی اجرا کرده و جوایز متعددی را از جشنواره های معتبر تئاتری دریافت کرده است. او همچنین نمایشهای مختلفی را در شهرهای آلمان و سراسر اروپا اجرا کرده است.
پیش از این حضور "کیت نیوبای" دبیر جشنواره بینالمللی تئاتر کودک کانادا (کالگری) در ترکیب هیات داوران قطعی شده بود. این دو داور در کنار داوران ایرانی آثار بخش مسابقه بینالملل را قضاوت خواهند کرد.
هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان 7 تا 11 مهر در همدان برگزار میشود.
جشنواره تئاترکودک در زادگاهش به اوج میرسد
”ناصر آویژه” و ”مسلم قاسمي” از جشنواره تئاتر كودك همدان ميگويند
"ناصر آویژه" گفت:« بازگشت جشنواره تئاتر به همدان را به فال نیک و میمون میگیریم، چرا که جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در زادگاهش به اوج می رسد و قطعا با استفاده از تجربههای گذشته می تواند موفقیت چشمگیری داشته باشد.»
به گزارش دريافتي سايت ايرانتئاتر از روابط عمومي مركز هنرهاي نمايشي بازیگر نمایش"من و تو و رستم و شاهنامه" در گفتوگو با ستاد خبری هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان گفت: «آنچه که مسلم است مهجوریت تئاتر و مظلومیت کودکان است اما این مهجوریت و مظلومیت باید به پایان برسد و جشنواره تئاتر بتواند در همدان به جایگاه اصلی خویش دست پیدا کند.»
آویژه که امسال با بازی در نمایشی به کارگردانی مریم معترف در همدان حضور پیدا میکند، بازگشت جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به همدان را مثبت ارزیابی کرد و خاطرنشان ساخت:« با توجه به پتانسیلهای موجود در همدان و مسئولان هنر دوستش، هفدمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان میتواند خود را بیش از سالهای گذشته در معرض نمایش بگذارد. »
وی در خصوص نمایش "من و تو و رستم و شاهنامه" اظهار داشت:« این نمایش بازیگر محور است و بخشی از آن به شیوه نمایشهای ایرانی"نقالی" و بخشی دیگر به صورت عروسکی به اجرای بخشهایی از شاهنامه میپردازد.»
این کارگردان تئاتر هدف از اجرای این نمایش را دفاع از فرهنگ اصیل ایرانی به وسیله نقالی دانست و گفت:« باید با استفاده از تئاتر شاهنامه را به کودکان و نوجوانان معرفی کنیم، چرا که بسیاری از کودکان، فردوسی، شاهنامه و اصالت ایرانی را نمیشناسند.»
برنده جایزه بازیگری برای نمایش "مشمش قلیخان" در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان اصفهان اظهار داشت: «نباید به تئاتر سلیقهای نگاه کرد، بلکه شکل اجرایی آن باید صحیح باشد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با توجه به نیرو، بودجه و امکانات موجود میتواند بر تئاتر کودک تاثیرگذار باشد. »
این کارگردان در پایان خاطرنشان کرد: «کار برای کودکان عشق میخواهد و روحیهای خستگیناپذیر میطلبد، امیدوارم همدان این روحیه را داشته باشد. »
مسلم قاسمی با ”دومی سومیها” در جشنواره تئاتر کودک
مسلم قاسمی با نمایش "دومی سومیها" به جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان میآید.
به گزارش دريافتي سايت ايرانتئاتر از روابط عمومي مرکز هنرهاي نمايشي، این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در گفتوگو با ستاد خبری هفدهمین جشنواره تئاتر کودک گفت: «نمایش "دومی سومیها "کاری است پژوهشی و حاصل سالها تجربه ملموس و ممارست است.»
وی افزود: « این نمایش ضمن آشنایی و آگاهی دادن در خصوص ظرایف آموزشی و تربیتی به نمایش و بازی در امر تربیت و تعلیم تاکید میکند و بیش از هرچیز به خلاقیتها و شکوفایی استعدادها و حرفهای ناگفته کودکان توجه دارد.»
این کارگردان هدف از اجرای نمایش "دومی سومیها" را ایجاد شادی و شعف و تقویت پایههای تئاتر خلاق و آموزش و پرورش پویا و هنری دانست و گفت: «آموزش دروس توسط تئاتر در مدارس روح همکاری، مدیریت، تبیعت و راههای به تصویر کشیدن موضوع درس را زنده و تقویت میکند.»
قاسمی ادامه داد: «داستان این نمایش را چند کودک دانشآموز تشکیل میدهند که تصمیم گرفتهاند تعدادی از موضوعات درسی را به نمایش در بیاورند.»
بازیگران این نمایش را شادی فیاضنیا، سروش جمشیدی، عباس صدرالدین، محمد کارآزاد و الیاس روستایی تشکیل میدهند. شعر و آهنگ نیز از مسلم قاسمی و تنظیم آن از بهنام صبوحی است.
عوامل صحنه عبارتند از: دستیار کارگردان: شادی فیاضمنش، منشی صحنه: رضا فکری، مدیر صحنه: ماهرخ شاهرخی و مشاور کارگردان: محمود فرهنگ.
هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان 7 تا 11 مهر ماه در همدان برگزار میشود.
"ناصر آویژه" گفت:« بازگشت جشنواره تئاتر به همدان را به فال نیک و میمون میگیریم، چرا که جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در زادگاهش به اوج می رسد و قطعا با استفاده از تجربههای گذشته می تواند موفقیت چشمگیری داشته باشد.»
به گزارش دريافتي سايت ايرانتئاتر از روابط عمومي مركز هنرهاي نمايشي بازیگر نمایش"من و تو و رستم و شاهنامه" در گفتوگو با ستاد خبری هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان گفت: «آنچه که مسلم است مهجوریت تئاتر و مظلومیت کودکان است اما این مهجوریت و مظلومیت باید به پایان برسد و جشنواره تئاتر بتواند در همدان به جایگاه اصلی خویش دست پیدا کند.»
آویژه که امسال با بازی در نمایشی به کارگردانی مریم معترف در همدان حضور پیدا میکند، بازگشت جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به همدان را مثبت ارزیابی کرد و خاطرنشان ساخت:« با توجه به پتانسیلهای موجود در همدان و مسئولان هنر دوستش، هفدمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان میتواند خود را بیش از سالهای گذشته در معرض نمایش بگذارد. »
وی در خصوص نمایش "من و تو و رستم و شاهنامه" اظهار داشت:« این نمایش بازیگر محور است و بخشی از آن به شیوه نمایشهای ایرانی"نقالی" و بخشی دیگر به صورت عروسکی به اجرای بخشهایی از شاهنامه میپردازد.»
این کارگردان تئاتر هدف از اجرای این نمایش را دفاع از فرهنگ اصیل ایرانی به وسیله نقالی دانست و گفت:« باید با استفاده از تئاتر شاهنامه را به کودکان و نوجوانان معرفی کنیم، چرا که بسیاری از کودکان، فردوسی، شاهنامه و اصالت ایرانی را نمیشناسند.»
برنده جایزه بازیگری برای نمایش "مشمش قلیخان" در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان اصفهان اظهار داشت: «نباید به تئاتر سلیقهای نگاه کرد، بلکه شکل اجرایی آن باید صحیح باشد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با توجه به نیرو، بودجه و امکانات موجود میتواند بر تئاتر کودک تاثیرگذار باشد. »
این کارگردان در پایان خاطرنشان کرد: «کار برای کودکان عشق میخواهد و روحیهای خستگیناپذیر میطلبد، امیدوارم همدان این روحیه را داشته باشد. »
مسلم قاسمی با ”دومی سومیها” در جشنواره تئاتر کودک
مسلم قاسمی با نمایش "دومی سومیها" به جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان میآید.
به گزارش دريافتي سايت ايرانتئاتر از روابط عمومي مرکز هنرهاي نمايشي، این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در گفتوگو با ستاد خبری هفدهمین جشنواره تئاتر کودک گفت: «نمایش "دومی سومیها "کاری است پژوهشی و حاصل سالها تجربه ملموس و ممارست است.»
وی افزود: « این نمایش ضمن آشنایی و آگاهی دادن در خصوص ظرایف آموزشی و تربیتی به نمایش و بازی در امر تربیت و تعلیم تاکید میکند و بیش از هرچیز به خلاقیتها و شکوفایی استعدادها و حرفهای ناگفته کودکان توجه دارد.»
این کارگردان هدف از اجرای نمایش "دومی سومیها" را ایجاد شادی و شعف و تقویت پایههای تئاتر خلاق و آموزش و پرورش پویا و هنری دانست و گفت: «آموزش دروس توسط تئاتر در مدارس روح همکاری، مدیریت، تبیعت و راههای به تصویر کشیدن موضوع درس را زنده و تقویت میکند.»
قاسمی ادامه داد: «داستان این نمایش را چند کودک دانشآموز تشکیل میدهند که تصمیم گرفتهاند تعدادی از موضوعات درسی را به نمایش در بیاورند.»
بازیگران این نمایش را شادی فیاضنیا، سروش جمشیدی، عباس صدرالدین، محمد کارآزاد و الیاس روستایی تشکیل میدهند. شعر و آهنگ نیز از مسلم قاسمی و تنظیم آن از بهنام صبوحی است.
عوامل صحنه عبارتند از: دستیار کارگردان: شادی فیاضمنش، منشی صحنه: رضا فکری، مدیر صحنه: ماهرخ شاهرخی و مشاور کارگردان: محمود فرهنگ.
هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان 7 تا 11 مهر ماه در همدان برگزار میشود.
سهشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۹
دبیرخانه دائمی جشنواره در همدان فعال شود
۲۳ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۳۱
مصطفی رحماندوست:
دبیرخانه دائمی جشنواره در همدان فعال شود
دبير هفدهمين جشنواره تئاتر كودك و نوجوان گفت: باید دبیرخانه دائمی جشنواره در همدان فعال شود و جایگاه ثابتی برای برگزاری کارگاه های آموزشی تئاتر کودک و نوجوان در نظر گرفته شود. چراکه اعتقاد دارم همدان میتواند پایگاه تئاتر کودک و نوجوان ایران باشد.
به گزارش دریافتی سایت ایرانتئاتر از ستاد خبری هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان مصطفی رحماندوست که امسال پنجمین سال دبیری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان را تجربه میکند، در جمع خبرنگاران استان همدان افزود: برای من فرقی ندارد جشنواره در چه شهری برگزار شود، مهم این است که جشنواره در یک شهر ثابت با دبیر و دبیرخانه ثابت برگزار شود. این نکته به ثبت جشنواره در تاریخ و تقویمهای بینالمللی کمک میکند و باید برای رسیدن به آن برنامهریزی ثابت داشت.
رحماندوست اظهار داشت: جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در همدان متولد شد و قرار بود همدان پایگاه تئاتر کودک و نوجوان شود اما پس از 9 دوره به دلیل مسائل مالی جشنواره از همدان رفت و اکنون پس از 5 سال دوری از همدان در حالی که از سطح سراسري به سطح بينالمللي ارتقا يافته، به زادگاهش بازگشته است.
وی در خصوص انتخاب آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره گفت: در انتخاب آثار نمایشی به تئاتر نوجوان نزدیک شده ایم و امسال تئاتر کودک و نوجوان تفکیک شده است. در ضمن برخی از شعرهایی که در نمایشها انتخاب میشود، مضمون خاص و مفیدی ندارد و به همین دلیل بسیاری از نمایشها پذیرفته نشدهاند.
دبیر جشنواره تئاتر کودک و نوجوان خاطرنشان ساخت: کودک ما به حق خود نرسیده است. در گذشته ما در خانههایمان تئاتر داشتیم و با چیزهایی که دور و برمان موجود بود بازی میکردیم. اما حالا امکانات بازی کم شده و تئاتر که به بازی نزدیکتر است به کمکمان میآید.
وی با اشاره به اینکه آموزش و پرورش تئاتر را فراموش کرده است افزود: تئاتر حرفهای فقط با کمک دولت امکان تحقق دارد. ما با آموزش و پرورش وارد مذاکره شدیم اما نتوانستیم به نتیجه خاصی برسیم به همین دلیل بارها با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مذاکره کردیم و خواستیم اگر متولی جشنواره تئاتر کودک و نوجوان نمی شوند لااقل در جشنواره مشارکت داشته باشند اما کانون هیچ پیگیری برای این کارانجام نداد.
رحماندوست در بخش دیگری از این نشست به سوالات خبرنگاران پاسخ داد و گفت: بخش رادیو تئاتر امسال برای اولین بار در همدان رونمایی میشود و ما در رادیو تئاتر به سمت نمایش بدون امکانات حرکت میکنیم.
وی با اشاره به بخش مسابقه نمایشنامه نویسی جشنواره گفت: 83 نمایشنامه به دبیرخانه جشنواره رسید که از این تعداد 3 نمایشنامه انتخاب شد که در اختتامیه جشنواره از نویسندگان آنها تجلیل خواهد شد و کتاب سه نمایشنامه برگزیده در جشنواره منتشر میشود.
وی تاکید کرد: مسابقه نمایشنامهنویسی برای از بین بردن ضعف نمایشنامهنویسی و متون ضعیف ایجاد شده است.
وی سپس به بخش بینالملل جشنواره تئاتر کودک و نوجوان اشاره کرد و ادامه داد: بخش مسابقه شامل دو بخش مسابقه ایران و بینالملل است که امسال 6 نمایش از کشورهای مالزی، ایرلند، استرالیا، روسیه، آلمان و یک گروه مشترک ایرانی آلمانی به جشنواره راه یافته است و 4 نمایش ایرانی نیز در این بخش شرکت میکنند. در بخش مسابقه ایران نیز 8 نمایش حضور دارد.
رحماندوست در پایان گفت: امیدوارم همدان جایگاه خوبی برای گسترش تئاتر کودک و نوجوان باشد. مدیر کل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان علاقمندانه و پیگیرانه به دنبال انتقال جشنواره به همدان بود. استاندار همدان هم قولهای خوبی داد که جشنواره در همدان برگزار شود و اکنون ما منتظریم همدان هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان را در جایی که اولین دوره آن برگزار شد، جشن بگیرد.
هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان 7 تا 11 مهر در همدان برگزار میشود.
مصطفی رحماندوست:
دبیرخانه دائمی جشنواره در همدان فعال شود
دبير هفدهمين جشنواره تئاتر كودك و نوجوان گفت: باید دبیرخانه دائمی جشنواره در همدان فعال شود و جایگاه ثابتی برای برگزاری کارگاه های آموزشی تئاتر کودک و نوجوان در نظر گرفته شود. چراکه اعتقاد دارم همدان میتواند پایگاه تئاتر کودک و نوجوان ایران باشد.
به گزارش دریافتی سایت ایرانتئاتر از ستاد خبری هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان مصطفی رحماندوست که امسال پنجمین سال دبیری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان را تجربه میکند، در جمع خبرنگاران استان همدان افزود: برای من فرقی ندارد جشنواره در چه شهری برگزار شود، مهم این است که جشنواره در یک شهر ثابت با دبیر و دبیرخانه ثابت برگزار شود. این نکته به ثبت جشنواره در تاریخ و تقویمهای بینالمللی کمک میکند و باید برای رسیدن به آن برنامهریزی ثابت داشت.
رحماندوست اظهار داشت: جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در همدان متولد شد و قرار بود همدان پایگاه تئاتر کودک و نوجوان شود اما پس از 9 دوره به دلیل مسائل مالی جشنواره از همدان رفت و اکنون پس از 5 سال دوری از همدان در حالی که از سطح سراسري به سطح بينالمللي ارتقا يافته، به زادگاهش بازگشته است.
وی در خصوص انتخاب آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره گفت: در انتخاب آثار نمایشی به تئاتر نوجوان نزدیک شده ایم و امسال تئاتر کودک و نوجوان تفکیک شده است. در ضمن برخی از شعرهایی که در نمایشها انتخاب میشود، مضمون خاص و مفیدی ندارد و به همین دلیل بسیاری از نمایشها پذیرفته نشدهاند.
دبیر جشنواره تئاتر کودک و نوجوان خاطرنشان ساخت: کودک ما به حق خود نرسیده است. در گذشته ما در خانههایمان تئاتر داشتیم و با چیزهایی که دور و برمان موجود بود بازی میکردیم. اما حالا امکانات بازی کم شده و تئاتر که به بازی نزدیکتر است به کمکمان میآید.
وی با اشاره به اینکه آموزش و پرورش تئاتر را فراموش کرده است افزود: تئاتر حرفهای فقط با کمک دولت امکان تحقق دارد. ما با آموزش و پرورش وارد مذاکره شدیم اما نتوانستیم به نتیجه خاصی برسیم به همین دلیل بارها با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مذاکره کردیم و خواستیم اگر متولی جشنواره تئاتر کودک و نوجوان نمی شوند لااقل در جشنواره مشارکت داشته باشند اما کانون هیچ پیگیری برای این کارانجام نداد.
رحماندوست در بخش دیگری از این نشست به سوالات خبرنگاران پاسخ داد و گفت: بخش رادیو تئاتر امسال برای اولین بار در همدان رونمایی میشود و ما در رادیو تئاتر به سمت نمایش بدون امکانات حرکت میکنیم.
وی با اشاره به بخش مسابقه نمایشنامه نویسی جشنواره گفت: 83 نمایشنامه به دبیرخانه جشنواره رسید که از این تعداد 3 نمایشنامه انتخاب شد که در اختتامیه جشنواره از نویسندگان آنها تجلیل خواهد شد و کتاب سه نمایشنامه برگزیده در جشنواره منتشر میشود.
وی تاکید کرد: مسابقه نمایشنامهنویسی برای از بین بردن ضعف نمایشنامهنویسی و متون ضعیف ایجاد شده است.
وی سپس به بخش بینالملل جشنواره تئاتر کودک و نوجوان اشاره کرد و ادامه داد: بخش مسابقه شامل دو بخش مسابقه ایران و بینالملل است که امسال 6 نمایش از کشورهای مالزی، ایرلند، استرالیا، روسیه، آلمان و یک گروه مشترک ایرانی آلمانی به جشنواره راه یافته است و 4 نمایش ایرانی نیز در این بخش شرکت میکنند. در بخش مسابقه ایران نیز 8 نمایش حضور دارد.
رحماندوست در پایان گفت: امیدوارم همدان جایگاه خوبی برای گسترش تئاتر کودک و نوجوان باشد. مدیر کل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان علاقمندانه و پیگیرانه به دنبال انتقال جشنواره به همدان بود. استاندار همدان هم قولهای خوبی داد که جشنواره در همدان برگزار شود و اکنون ما منتظریم همدان هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان را در جایی که اولین دوره آن برگزار شد، جشن بگیرد.
هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان 7 تا 11 مهر در همدان برگزار میشود.
اشتراک در:
پستها (Atom)